با نيم نگاهي به جغرافياي كشور درمييابيم كه ايران اسلامي بيش از 6000 كيلومتر مرز مشترك خشكي با 7 كشور همسايه (افغانستان، پاكستان، تركمنستان، تركيه، ارمنستان، جمهوري آذربايجان و عراق) و حدود 2700 كيلومتر مرز آبي در درياي خزر و خليج فارس و درياي عمان دارد. در مجموع 8700 كيلومتر مرز جغرافيايي جمهوري اسلامي را محصور ساخته است، با اين ويژگي كه بخشهاي زيادي از كشورهاي همسايه در گذشته نه چندان دور به لحاظ سرزميني متعلق به ايران اسلامي بوده است. براي نمونه كشور بحرين كه حدود 47 سال قبل از پيكره كشور ايران جدايش كردند.
اين مسأله وقتي حايز اهميت است كه مناطق مرزي به لحاظ قوميتي و فرهنگي و مذهبي مورد توجه و بررسي قرار گيرد چه آن كه مردماني كه در پيرامون مرزهاي مشترك زيست ميكنند از جهات گوناگون اشتراكات جدي با هم دارند كه از آنجمله است زبان، نژاد، مذهب و حتي موارد زيادي وابستگيهاي حسبي و نسبي جداي از تنوعات قومي و مذهبي در بين فرق و مذاهب مختلف شاهد بوده و هستيم كه بهترين گواه بر زندگي مسالمتآميز مردمان هر دو سوي مرز با هم ميباشد.
متأسفانه از زماني تب و تابهاي مرزي حساسيت برانگيز شد كه با دخالت بيگانگان و سردمداران نظام سلطه به قصد غارت ثروتهاي نهفته در جغرافياي جهان اسلام پا در اين منطقه گذاردند. چكمهپوشان انگليسي و آمريكايي با ايجاد غده سرطاني اسرائيل بر پيكره امت اسلام و نفوذ در شريانهاي قدرت و مديريت و حتي فرهنگ و سياست برخي كشورهاي اسلامي، سايه شوم ناامني را با دامنزدن و ترويج اختلافهاي قومي و مذهبي بر سر مردمان مظلوم اين منطقه افكندند و در ازاء غارت ثروت جهان اسلام بهويژه نفت، سلاح و ابزار كشتارجمعي و اختلاف و ناامني را به سوغات آوردند.
اين شد كه ظرفيت فوقالعاده ارزشمند مناطق مرزي در ايجاد تعامل و ارتباطات سازنده و مفيد مرزنشينان اعم از قوميتها و مذاهب گوناگون كه فرصتي براي رشد و پيشرفت تلقي ميگرديد، كمكم رنگ باخت و سايهاي از بياعتمادي و دشمني و كينهورزي با دسيسه كفار و عوامل استكبار علاوه بر ايجاد حساسيتها و اختلافهاي قومي و مذهبي بهويژه (شيعه و سني) و پروراندن گروهكهاي جاني و مزدوري چون داعش و جريان وهابي تكفيري دامن زده شد و اين شد كه افغانستان و پاكستان و هندوستان و سپس مرز ايران و عراق و بعد هم برخي ديگر از كشورهاي منطقه تحت تأثير جنگها و ناامنيهاي مزمن و خطرناك داخلي و مرزي قرار گرفتند.
8 سال جنگ با خسارت مادي و معنوي توسط آمريكا و همپيمانان و اذنابش با ميدانداري رژيم بعث عراق و نوكري صدام عفلقي كافر بر ملتهاي مسلمان ايران و عراق و بلكه همه منطقه تحميل گرديد و اكنون نيز شاهديم كه براي تضعيف حاكميت اسلامي تركيه، ناجوانمردانه كودتاي مرموزي را عليه كشور همسايه تحميل نمودند. كودتاي صددرصد آمريكايي كه تنها براي تضعيف كشور و دولت اسلامي و حتي ارتش تركيه رقم زده شد و بحمدالله عقيم ماند. امنيت و آرامش كشور همسايه تركيه از همين حيث براي ما اهميت ويژه داشته و دارد. اگرچه نسبت به برخي سياستهاي تركيه در گذشته بهويژه همكاريهاي هرچند محدود با رژيم صهيونيستي و زمزمه ارتباط با اسرائيل و يا حمايت از برخي جريانهاي تروريستي در سوريه و تضعيف دولت رسمي بشار اسد گلايههايي داشتهايم اما در مجموع هرگز راضي به تضعيف دولت اسلامي در تركيه نبوده و نيستيم و لذا امنيت تركيه را امنيت خود ميدانيم و از اينروست كه با هرگونه ناامني در تركيه مخالف بوده و هستيم، چه رسد كودتا عليه حاكميتي مردمي و اسلامي آنهم بهوسيله آمريكاي سلطهطلب و جهانخوار و يا اذناب و وابستگان وهابي و تكفيريشان همچون آلسعود مسلمانكش و كودككش!
سياستهاي شيطاني استكبار با محوريت تز و نقشه شوم اختلاف بينداز و حكومت كن و يا بهتر بگوئيم اختلاف بينداز و غارت كن، اگرچه تاكنون خسارتهايي بهبار آورده است اما عدو شود سبب خير گر خدا خواهد. به فضل الهي كمكم پردهها كنار زده ميشود و دستهاي پنهان و آشكار فتنه بهتر از قبل براي ملتهاي مسلمان بهويژه سران و دولتهاي منصف در كشورهاي اسلامي عيان خواهد گرديد و اميد ميرود از رهگذر تهاجم گرگان گرسنه غربي و اروپايي و اذنابشان بهزودي شاهد ائتلاف و انسجام واقعي جهان اسلام عليه جبهه استكبار به سركردگي آمريكا و رژيم صهيونيستي باشيم، انشاءالله.
اما مناطق مرزي را با نيم نگاهي به داخل نيز بايد مورد توجه قرار داد چه آنكه دشمنان بيروني سالهاست به اميد سوءاستفاده از تنوعات قومي و مذهبي و با شگردهاي مختلف به دنبال جذب عوامل سست ايمان و ايجاد تشكلها و گروهكهاي ضدانقلاب با هدف برهم زدن امنيت استانها و مناطق مرزي جمهوري اسلامي بودهاند و اكنون كه به لحاظ سياسي و امنيتي با شرايط ويژهاي مواجه هستيم، جريانهاي تروريستي تكفيري با هماهنگي جريانهاي نفاق و معاند كه ما از آنها به اپوزيسيون داخل و خارج كشور ياد ميكنيم و با حمايت اربابانشان شرايط جنگ احزابي را عليه ملت ايران به وجود آوردهاند، نه تنها در فرانسه همديگر را در آغوش ميكشند كه براي برهم زدن امنيت مرزي و حتي داخل كشور دست به يارگيري و يا احياء دوباره گروهكهاي ملحد و منافق زدهاند و البته با تجربه پلشت فتنه 88 نيز اميد به انقلاب رنگين ديگر دارند و چشم به عرصههايي همچون انتخابات پيش روي دوختهاند.
آنچه نبايد هرگز از ياد ببريم اين است كه دشمن، دشمن است و بهدنبال دشمني و اين ما هستيم كه بايد قدر امنيت و عزت و اقتدار ملي را دانسته و از ميراث امام راحل و شهيدان پرافتخارمان با همه وجود پاسداري كنيم.
البته جاودانگي و سربلندي ما در گرو ايستادگي و مجاهدت ماست. اكنون مرز 8700 كيلومتري كشورمان با 16 استان مرزي و مردمان راستقامت و مقاومش اگرچه در معرض تهديدات و توطئههاي دشمنان كوچك و بزرگ بهويژه جريانهاي نفاق و تكفير قرار داشته و دارد اما به فضلالهي فراتر از حساسيت هاي قومي و مذهبي، همگان به ايراني بودن خود ميبالند و در عرصههاي مختلف دوشادوش هم با دشمن بد ذات مقابله و مبارزه ميكنند. كافي است دفتر خاطرات پرافتخار قوميتهاي ايراني را ورق بزنيم، از قوم صبور بلوچ گرفته تا طينت پاك تركمن و دلاورمردان مازندران و غيورمردان ترك و سلحشوران كرد و دريادلان لر و مردان مرد كربلاي ايران، خوزستان كه خود به تنهايي سند عزت و سربلندي ايران اسلامي است و تا جاجاي كشور اسلاميمان ايران.
وقتي صحبت مناطق مرزي ميشود، در كنار همه افتخارات و جاذبه ها بيش از هرچيز 2 نكته مهم نظرات را به خود جلب ميكند كه البته بايد نسبت به آن توجه ويژه بشود: يكي امنيت است و ديگري قاچاق كه ممكن است در قالبهاي قاچاق كالا و يا مواد مخدر و مشروبات الكي مطرح بشود. البته تأمين امنيت پايدار در مرزها مستلزم الزامات خاص خود ميباشد كه همواره مورد توجه مسؤولان امر و بهويژه مرزنشينان غيور بوده است اما در خصوص امر مرموز قاچاق به نظر ميرسد بايد انديشهاي بشود تا حريم پاك و پرافتخار مرز و مرزبانان و مرزنشينان بهوسيله اين معضل پليد خدشهدار نگردد. قاچاق همه نوعش براي جامعه انقلاب اسلامي ما آسيبزاست اما قاچاق كالا با وجود ركود و مشكلات اقتصادي در حكم سم مهلكي است كه به تعبير امام خامنهاي(مدظلهالعالي) بايد با آن مبارزه جدي بشود تا جاييكه تعبير آتشزدن كالاي قاچاق را بهكار بردند تا زمينه براي رونق توليدات داخل فراهم گردد.
و در خصوص امنيت، روشن است كه تروريسم، ناجوانمردانهترين شكل عامل ايجاد ناامني است كه رحم به احدي نميكند. فتنه تروريسم كه اين روزها با حمايت مستقيم آمريكا و اسرائيل و جريانهاي تكفيري وهابي وابسته به عربستان با هدف قرار دادن جبهه مقاومت و بيداري اسلامي به ويژه ايران سرافراز و مقتدر در منطقه، جريان يافته است، نه تنها به مردم كوچه و خيابان رحم نميكند كه از زن و مرد و كودك و پير عبور كرده و به مساجد و اجتماعات جمعه و جماعات مسلمين اعم از شيعه و سني هم تهاجم ميبرد.
لعنت و نفرين خدا بر كساني كه برق درهم و دينار و پولهاي عربستان و دلارهاي آمريكايي چشمانشان را خيره و كور كرده و با وحشيگري تمام به جان ملتهاي مسلمان و مظلوم ميافتند، گاهي در يمن و گاهي در بحرين، نيجريه، افغانستان، كشمير، عراق، سوريه و گاهي هم در لبنان و فلسطين و... و راستي از اين رهگذر چه كساني سود ميبرند؟ جز آمريكا و رژيم غاصب صهيونيستي كه خود آتش فتنهاي را برافروختهاند و مسلمانان را به دست مسلمانان به قصد و نيت خيالي تقرب و رسيدن به بهشت قتلعام ميكنند.
و راستي سازمانهاي مدعي حقوق بشر در كجاي دنيا مستقرند و ديدهبان حقوق بشر كجاي دنيا را ديدهباني ميكند؟!
يكي از نقطههاي تاريك و تار در پرونده مجامع حقوق بشري، فاجعه منا است كه سالگرد آن نزديك است. هزاران انسان در حال عبادت با سوءمديريت حكام آل سعود، مظلومانه در آن حادثه جان باختند. عليرغم شكايت برخي كشورهاي حادثهديده ولي هنوز اقدام جدي براي محكوميت آل سعود از طرف مجامع بينالمللي صورت نگرفته است و يا قريب به 2 سال است كه ملت مظلوم يمن سنگينترين تهاجمات نظامي را با خسارتهاي گسترده، دردمندانه تجربه ميكند و چندين سال است كه كشور بحرين با تسلط نظاميان آل سعود در اشغال رژيم سعودي قرار گرفته است ولي مجامع حقوق بشري و بينالمللي را خواب فرا گرفته است؛ اما كافي است در ايران 2 مجرم تروريست كه دستشان تا مرفق به خون ملت آغشته است به دار مجازات آويخته و اعدام شوند، آنگاه ميبينيد تمام بوقها و رسانههاي استكباري و وابسته به امپرياليسم خبري، عليه نظام و ملت ايران بسيج و از ايران چهرهاي سياه و ضد حقوق بشري ترسيم مينمايند و اين همان خط ايرانهراسي و بلكه شيعههراسي است كه بهناحق و ناجوانمردانه توسط صاحبان زر و زور و قدرت دنبال ميگردد.
اكنون در اين شرايط سخت است كه بايد در جهت صيانت از امنيت همهجانبه و پايدار بهويژه در مناطق مرزي در كنار همه تلاشها و مجاهدتهاي نهادهاي مسؤول (دولتي و غيردولتي، نظامي و مردمي)؛ اولاً، از الگوي ايستادگي و مقاومت حزبالله لبنان در برابر ارتشهاي بزرگ دنيا در جريان جنگ 33 روزه كه اين روزها سالگرد آن حماسه پيروزمندانه است الهام گرفت، جنگي نابرابر كه پيروزي قاطع حزبالله لبنان را با مؤلفه ايستادگي و مقاومت و اخلاص و ايماني راسخ رقم زد و افتخاري براي جبهه مقاومت عليه استكبار و رژيم صهيونيستي به ارمغان آورد.
ثانياً، از ظرفيت نهاد مقدس امامت جمعه بهويژه در استانهاي مرزي بيشتر مدد گرفته شود، چراكه به فضل الهي تاكنون نيز نقش مؤثر و بهسزايي را دوشادوش همه حافظان امنيت كشور ايفا نمودهاند. از منظر امنيت ملي، امام جمعه در واقع امامت فرهنگي يك استان و يا شهر و منطقهاي را برعهده دارد و بدون هدايت و حمايت او، پيشبرد طرحهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و امنيتي ناممكن و يا ناقص و ابتر است؛ بهخصوص در طرحهاي فرصتمحور و تحولآفرين همانند نگاه فعال به همسايگان كه مستلزم بسيج ظرفيتها و همافزايي بيشتر است كه البته حمايت و پشتوانهاي همچون امام جمعه(اعم از شيعه و سني) لازم و ضروري است.
بهويژه در شرايطي كه متأسفانه برخي كشورهاي همسايه در معرض ترويج فرهنگ تكفيري از يك سو و فرهنگ سكولار و غربي از سوي ديگرند و طبيعي است كه سكوت و انفعال موجب پيشروي آن ها حتي در درون مرزهاي كشورمان خواهد شد و البته اين مهم وقتي به مرز هشدار نزديكتر ميشود كه ردپاي جريان هاي نفاق و ضدانقلاب و عوامل فتنه را نيز در مناطق مرزي با سوءاستفاده از جاذبههاي ناسيوناليستي و قومي و مذهبي شاهد باشيم.
در هر حال نگاه فعال فرهنگي در جهت معرفي اسلام ناب و مباني انقلاب اسلامي، صدور انديشههاي نجاتبخش مكتب اهل بيت(ع) و اصول مكتب امام خميني(ره) و روشنگري و افشاگري پيرامون اهداف شوم استكبار كه در پس پرده اختلاف و آتش جنگهاي نيابتي و فتنه تكفير و داعش و ترويج تروريسم جريان دارد، از ضرورياتي است كه نبايد مورد غفلت قرار گيرد، چه آنكه شواهد گوياي آن است كه خواسته يا ناخواسته وارد جنگي شديم تمامعيار كه هم نشان از جنگ نرم دارد و هم سخت و لذا براي جاودانه ماندن همت ميخواهد و هوشمندي و صلابت و مقاومت و مجاهدتي خستگيناپذير.
تهیه و تنظیم کننده : فکه منتخب ستارگان آسمانی
|