تتبعي در راهبرد نظامي عراق در جنگ عليه ايران 1367-1359

چكيده:

 

جنگ هشت ساله‏‌ي ايران و عراق، به عنوان يكي از طولاني‏‌ترين جنگ‏‌هاي معاصر جهان، از لايه‌‏ها، عوامل و متغيرهاي بي‏شماري تشكيل شده است كه شناخت همه‏‌جانبه و دقيق آنها، مستلزم گذشت زمان و دسترسي محققان به اسناد و مدارك طبقه‌‏بندي شده طرفين درگير جنگ و نيز ساير كشورها و سازمان‏‌هاي منطقه‏‌اي و بين‌‏المللي دخيل در آن مي‏‌باشد. با وجود تلاش‌‏هايي كه طي ساليان گذشته از سوي محققان و مراكز تحقيقاتي صورت گرفته است، متاسفانه برخي از ابعاد جنگ وجود دارد كه به دلايل مختلف كمتر مورد توجه واقع شده‌‏اند. راهبرد نظامي عراق در طي جنگ با ايران و تحولات ايجاد‏ شده در آن، يكي از اين موضوعات مي‏‌باشد.

 

پس از گذشت 18 ماه از پيروزي انقلاب اسلامي، رهبري عراق، تصميم خويش نسبت به رژيم نوپاي جمهوري اسلامي ايران را عملي ساخته و با اتخاذ يك راهبرد نظامي تهاجمي و برق‏‌آسا، جنگي گسترده عليه ايران را در 31 شهريور 1359 آغاز كرد. ناكامي ارتش عراق در دستيابي به اهداف اوليه‌ي خود، منجر به تحولاتي در راهبرد نظامي عراق شد كه مقاله‏‌ي حاضر به چرايي، چگونگي و پيامدهاي تغييرات مذكور پرداخته است.

 

روش تحقيق در اين مقاله تحليلي – تبييني بوده و از طريق بررسي روندها و با تكيه بر مواضع اعلامي رهبري عراق و هم‏چنين عملكرد هشت ساله‏‌ي ارتش عراق، يافته‌‏هاي مقاله حاكي از آن است كه راهبرد نظامي ارتش عراق در مقاطع مختلف جنگ تابعي از تحولات جبهه‏‌هاي جنگ، شرايط نظام بين‌‏المللي و چگونگي تعامل بين نظاميان و سياسيون عراقي بوده است.

 

مقدمه:

 

با پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط رژيم شاه، رهبران عراق داراي احساسي دوگانه نسبت به اين رخداد بودند. از يك سو، تفكر و انديشه انقلاب اسلامي و جايگاه قوي مردمي نظام سياسي ايران را تهديد و كانون خطري جدي براي نظام سياسي بسته خود و كشورهاي مرتجع منطقه تلقي مي‌كردند و از سوي ديگر، سرنگوني رژيم شاه و فروپاشي رژيم امنيتي منطقه را فرصت مناسبي براي دستيابي به اهداف جاه‌طلبانه خود مي‌دانستند. پس از كذشت ١٨ ماه از پيروزي انقلاب اسلامي، سرانجام رهبري عراق با اتخاذ يك راهبرد نظامي تهاجمي و برق آسا، جنگ خود عليه ايران را در ٣١ شهريور ١٣۵٩ آغاز كرد. ناكامي عراق در دستيابي به اهداف اوليه‌ي خود، منجر به تحولاتي در راهبرد نظامي عراق شد كه اين مقاله مي‌كوشد تا زوايا و ابعاد و نتايج آنها را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار دهد.

 

 

گرچه ارزيابي، بازنگري و سنجش عملكردهاي گذشته، در هر زمينه اي به منظور تحليل شرايط و اوضاع آن زمان، امري منطقي و پسنديده است، اما جمع‌بندي‌هاي مرتبط با تجربيات امور دفاعي كشورها، بسيار بيش از ديگر تجارب اداره حكومت، حائز اهميت مي‌باشد. در واقع، نبردهاي گذشته و آثار و اسناد باقي مانده از آن، به سان آزمايشگاهي ذي قميت، امري تكرار نشدني و دست نايافتني به حساب مي‌آيند كه به هيچ وجه نبايد به سادگي از كنار آنها گذشت. در نگاه اول و در شرايط كنوني كه رژيم بعثي عراق سقوط كرده و ارتش وابسته به آن منحل شده است، شايد آگاهي و وقوف كامل بر راهبرد نظامي عراق در جنگ با ايران، موضوع چندان ضروري و مهمي به نظر نرسد، اما بايد توجه داشت كه چنين مطالعات و پژوهش‌هايي، بيش از آنكه به دنبال بازنمايي و واگويي سياست‌ها و اقدامات مصاديق مشخص و صرفا تاريخي باشند، مي‌توانند در عمق بخشيدن به مباني معرفتي سياستگزاران و فرماندهان نظامي كشور، در چرايي و چگونگي تحول در راهبردهاي نظامي نوعي و خصوصا قدرت‌هاي همطراز، موثر واقع شود.

 

اگر اين مقاله با ارزيابي‌هاي دقيق خود، بتواند نقاط قوت و ضعف راهبرد نظامي عراق را مبتني بر حقايق استوار و نه صرفا مبتني بر حدس و گمان و يا پيش‌داوري‌ها، به تصوير بكشاند، آنگاه در مراحل مختلف طراحي، تدوين و اجراي راهبرد نظامي ايران براي جنگ‌هاي آينده، بسيار مي تواند مورد استفاده استراتژيست‌ها و سياستگزاران نظامي ايران واقع شوند. زيرا «آينده گرچه عينا تكرار گذشته نيست، اما گذشته تا حدود فراواني مي‌تواند چراغ راه آينده باشد.»

 

جنگ ايران و عراق، به دليل طولاني بودن، شرايط خاص طرفين و هم‌چنين وضعيت نظام بين‌الملل در زمان وقوع، از چنان پچيدگي‌هايي برخوردار بود كه تنها با موشكافي‌هاي نقادانه مي‌توان به استنتاج دقيق از نكات درس آموز آن دست يافت. به دليل ويژگي‌هاي ياد شده و با وجود تلاش‌هايي كه در طي قريب بيست سال گذشته از سوي محققان و مراكز تحقيقاتي صورت گرفته است، متاسفانه برخي از ابعاد جنگ وجود دارد كه به دلايل مختلف كمتر مورد توجه واقع شده‌اند. راهبرد نظامي عراق در طي جنگ با ايران و تحولات ايجاد شده در آن بر اثر فراز و نشيب‌هاي جنگ مذكور، يكي از اين موضوعات مي‌باشد. به رغم اهميت موضوح، واقعيت اين است كه در كتب و مقالات به رشته تحرير در آمده درباره جنگ ايران و عراق (به زبانه فارسي و بيگانه) به جز چند مورد نادر، كمتر نوشته‌اي وجود دارد كه به طور مستقل، مستدل و به دور از جانبداري به اين مساله پرداخته باشد.

 

با توجه به هدف كانوني اين مقاله، كه تجزيه و تحليل و ارزيابي راهبرد نظامي عراق در طول هشت سال جنگ با ايران است، سوال اصلي مقاله اين است كه: «آيا ارتش عراق در جنگ با ايران طي سال‌هاي ١3۵٩ تا ١3۶٧ از راهبرد واحدي پيروي مي‌نموده است؟ چرا؟» بديهي است براي پاسخ به اين سوال، لازم است تا به سوالات ديگري نيز پاسخ داده شود كه آنها در حقيقت، سوالات فرعي مقاله را تشكيل مي دهند. سوالاتي نظير اينكه:

 

١ - راهبرد نظامي چيست و عوامل موثر در طراحي، تدوين و ارزيابي آن كدامند؟

٢ – انگيزه‌ها، دلايل و اهداف رهبري و ارتش عراق براي آغاز جنگ با ايران چه بوده‌اند؟

٣ - راهبرد نظامي عراق در ماه‌هاي آغازين جنگ چه بوده است؟

۴ - راهبرد نظامي عراق در سال‌هاي مياني جنگ با ايران چه بوده است؟

5- راهبرد نظامي عراق در ماه‌هاي پاياني جنگ چه بوده است؟

6- نقاط قوت و ضعف راهبرد نظامي عراق در مقاطع گوناگون جنگ با ايران چه بوده‌اند؟

 

روش جمع‌آوري اطلاعات در مقاله‌ي حاضر، عمدتا كتابخانه‌اي است، اما اتكاي اصلي اين اطلاعات، مبتني بر اسناد و اطلاعات غير فارسي خواهد بود. علاوه بر آن، براي پر كردن خلاهاي احتمالي، كوشش شده تا از طريق مصاحبه با فرماندهان دفاع مقدس، به تكميل اطلاعات گردآوري شده و مورد نياز پرداخته شود.

 

فرضيه‌ي مقاله اين است كه: «راهبرد نظامي عراق در طول هشت سال با ايران به دليل تغييرات حاصله در توازن كلي قواي طرفين، تحولات در نظام بين‌المللي، تحولات حاصله درجبهه‌هاي نبرد و ديدگاه‌هاي فردي صدام حسين، از مشي و روند يكساني برخوردارنبوده و به سه مقطع: ا) راهبرد تهاجمي ابتداي جنگ (از 31/6/1359 تا اسفند 1359) 2) راهبرد تدافعي ميانه‌ي جنگ ( از اسفند 1359 تا 28/1/1367) 3) راهبرد تهاجمي پايان جنگ (از 28//1/1367 تا 29/5/1367) قابل تقسيم بندي و مطالعه است.»

 

براي پاسخ به سوالات و محك زدن فرضيه، مقاله حاضر در شش قسمت سازماندهي شده است. قسمت اول به چارچوب مفهومي و روش‌شناسي مقاله اختصاص خواهد يافت كه طي آن مفهوم راهبرد نظامي، چگونگي ارتباط آن با مفاهيم و سطوح ديگر جنگ و الگوهاي رايج در طراحي، تدوين و اجراي راهبرد نظامي مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت. در قسمت دوم، اهداف و دلايل عراق براي آغاز جنگ و تهاجم به ايران بيان مي‌شود. قسمت‌هاي سوم، چهارم و پنجم به ترتيب به راهبرد نظامي عراق در سه مقطع زماني متفاوت جنگ اختصاص خواهد يافت. به اين ترتيب كه راهبرد نظامي تهاجمي عراق در ابتداي جنگ، در قسمت سوم، استراتژي نظامي تدافعي عراق در سال‌هاي دوم تا هفتم جنگ، در قسمت چهارم و راهبرد نظامي تهاجم مجدد عراق در ماه‌هاي پاياني جنگ، در قسمت پنجم به طور مبسوط مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد. قسمت ششم به عنوان قسمت پاياني به نتيجه‌گيري مقاله اختصاص مي‌يابد كه طي آن، ضمن ارزيابي راهبرد نظامي عراق، طي هشت سال جنگ با ايران، به بيان نقاط قوت و ضعف آن پرداخته مي‌شود.

 

 

 


 

 

تهیه و تنظیم کننده: فکه ، منتخب ستارگان آسمانی

 

 

 

تاریخ و زمان انتشار: سه شنبه 27 مهر 1395
تهیه و تنظیم:
منبع : مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس