اطلاعات و عمليات رواني-5

 

نقش اطلاعات در چرخه عمليات رواني


در مقدمه اين نوشتار، ضمن تبيين مفهوم عمليات رواني و ويژگي‌هاي آن، اشاره شد كه تلاش براي نفوذ در مخاطب و جمعيت آماج عمليات رواني، از ويژگي‌هاي اساسي و معرف عمليات رواني محسوب مي‌شود. همان طور كه در آن بخش اشاره شد، عمليات رواني را مي‌توان استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ساير امكانات به منظور تأثيرگذاري بر افكار، احساسات، تمايلات و رفتار گروه‌هاي دوست، دشمن و بي‌طرف براي دستيابي به اهداف ملي تعريف كرد. در مورد تبليغات نيز همين توضيح كافي است، يعني هر نوع ارتباط به منظور نشاندن داده‌ها، ايده‌ها يا انگاره‌ها در اذهان بشري براي تأثيرگذاري بر افكار، عواطف يا كنش‌هاي فردي يا گروهي تبليغات محسوب مي‌شود و براي آن مي‌توان اهداف سياسي زير را برشمرد:

1) كسب حمايت دوستانه يا تقويت آن.

2) شكل‌دهي يا تغيير نگرش‌ها يا طرز تلقي‌ها نسبت به ايده‌ها و رخدادها.

3) تضعيف يا به تحليل بردن دولت‌هاي خارجي غيردوست يا تضعيف برنامه‌ها و سياست‌هاي آنها.

4) مقابله با تبليغات خصمانه ساير گروه‌ها يا كشورها.

براي دستيابي به اين اهداف، بايد تبليغات متناسب با نيازها و شرايط مخاطب به كار رود و براي تأثيرگذاري بيشتر بر آنان، استفاده از تكنيك‌ها و تاكتيك‌هاي مؤثرتر ضروري مي‌نمايد. انتخاب ابزارها و موضوع‌هاي تبليغي نيز مستلزم رعايت تناسب‌هاي لازم است؛ بنابراين، اثربخشي تبليغات به طور خاص و توفيق عمليات رواني به طور كلي براي دستيابي به اهداف مطرح در توليد و انتقال هدايت شده اطلاعات يا در جهت ادراك سوگيرانه مخاطب از اطلاعات، همه و همه مستلزم به كارگيري دقيق و حساب شده امكانات، فنون متناسب با ذهن مخاطب و شرايط زندگي اوست و اين امر، زماني اتفاق مي‌افتد كه اپراتور يا به كار برنده عمليات رواني، بر اطلاعات مورد نياز در هر يك از زمينه‌هاي مزبور مسلط باشد. سخن زير از سن تزو در تبيين اهميت اين موضوع مي‌تواند به فهم بهتر آن كمك كند:

«اگر از نيروي دشمن و نيروي خودي اطلاع كافي داشته باشي، صدها جنگ هم نبايد تو را بترساند، اگر خودت را بشناسي اما دشمن را نشناسي، در مقابل هر پيروزي يك شكست را متحمل خواهي شد، اما اگر نه خود را و نه دشمن را بشناسي، احمقي بيش نيستي و در هر جنگ شكست خواهي خورد.»

بسياري از اطلاعات مورد نياز در عمليات رواني، با ساير جنگ‌ها متفاوت است و هر چه شناخت و آگاهي متخصصان و مجريان عمليات رواني از حالات و افكار مخاطبان بيشتر باشد به همان نسبت امكان نفوذ و تأثير در احساسات و تمايلات و رفتار آنان زيادتر مي‌شود، بدون كسب آگاهي واقعي درباره زمينه‌هاي سياسي، نظامي، اقتصادي، فرهنگي و واقعيت‌هاي اجتماعي حاكم بر جامعه مخاطبان و همچنين بدون آگاهي از امكانات و توانايي‌هاي خود و طرف مقابل، اقدام‌ها و فعاليت‌هاي عمليات رواني ناكام مي‌ماند و با شكست روبه‌رو خواهد شد.

اطلاعات عمليات رواني را مي‌توان مجموعه اطلاعاتي دانست كه از جمع‌آوري، ارزيابي، مقايسه و تحليل اطلاعات مربوط به نظريات، طرز برخوردها، عقايد، حساسيت‌ها و رفتارهاي ارادي و غيرارادي كه از شخصيت گروهي كه تبليغات بايد بر آنها اثر كند، گرفته مي‌شود. سن تزو نيز اصول جنگ را عبارت از تحميل اراده خود به دشمن و وادار كردن او به پراكنده شدن و كسب اطلاعات دائم از دشمن مي‌داند.

بر اين اساس، كسب اطلاعات در مراحل گوناگون طراحي، برنامه‌ريزي، اجرا و ارزيابي عمليات رواني، نقش حياتي و عمده‌اي ايفا مي‌كند. اين كار نه تنها برآورد واقعي و دقيق‌تري از وضعيت مزبور را براي طراحان عمليات رواني فراهم مي‌كند، بلكه به مجريان توانايي مي‌دهد تا با بهره‌برداري به موقع و بهينه از اطلاعات به دست آمده، ضريب موفقيت خود را افزايش دهند. ضرورت وجودي اطلاعات، زماني بيشتر احساس مي‌شود كه در هنگام اجراي يك طرح تدوين شده، متخصصان و مجريان عمليات رواني ناگزير باشند چند طرح پوششي و كمكي را براي پشتيباني از طرح اصلي، تدوين و اجرا كنند. از سوي ديگر، ارتباط اطلاعاتي با فرماندهان نظامي، سياست‌مداران و تمامي كساني كه مي‌توانند به گونه‌اي در پيشبرد اهداف عمليات رواني مؤثر باشند از ضروريات انكارناپذير است (شيرازي 1380).

از آنجا كه در تعريف عمليات رواني، دامنه شمول آنها تا مخاطب خودي، دشمن و بي‌طرف توسعه يافته است، بخش قابل توجهي از اطلاعات مورد نياز براي عمليات رواني بر روي گروه‌هاي دوست و بي‌طرف و سپس متوجه خودشناسي است و به دليل اينكه بخشي از فعاليت عمليات رواني در حوزه خودي، به مقاوم‌سازي آنها در رويارويي با عمليات رواني دشمن يا ضد عمليات رواني متوجه مي‌شود، اطلاعات حاصل از خودشناسي و جمع‌آوري اطلاعات مورد نياز، به ويژه در زمينه مخاطبان و آسيب‌پذيري‌هاي آنان مي‌تواند به طراحي عمليات رواني در حمايت از آنها يا جلب حمايت آنها نقش تعيين‌كننده‌اي داشته باشد. به طور كلي، به نظر مي‌رسد برتري فناوري به ويژه در ارتباط با بزرگراه‌هاي اطلاعاتي، هر چند شرط لازم براي سلطه در دنياي معاصر محسوب مي‌شود، ولي شرط كافي نيست.

بر اين اساس، دولت‌هاي سلطه‌جو، به ويژه امريكا، براي دستيابي به اهداف تجاوزكارانه خود از طريق عمليات رواني به كارگيري گروه قابل توجهي از كارمندان مجرب و كارآزموده و با استخدام متخصصان مجرب در حوزه‌هاي اجتماعي، روان‌شناسي ارتباطات، مردم‌شناسي و... سعي مي‌كنند اطلاعات مفيدي را از جامعه هدف به دست آورند. شواهد تاريخي متعدد از جنگ ويتنام گرفته تا مقابله طولاني امريكا با انقلاب‌هاي مردمي ـ به ويژه انقلاب اسلامي ايران ـ نشان مي‌دهد كه آنها به ميزان تسلط بر اطلاعات و شناخت از جامعه هدف خود مي‌توانند از طريق عمليات رواني، آن را تهديد كنند اما به رغم استيلا در زمينه ارتباطات و فناوري، به دليل درك نادرست از شرايط جامعه هدف، در اقدامات خود شكست خورده‌اند.

ادامه مطلب

تاریخ و زمان انتشار: دو شنبه 30 اردیبهشت 1392
تهیه و تنظیم: عبدالله خدمتگزار
منبع : رضا شریفی