در روز نهم مرداد ماه 1366 شمسي برابر با ششم ذيحجّه سال 1407 قمري، مراسم برائت از مشركين كه از سوي حجاج در مكه مكرمه برگزار شد، توسط دولت سعودي با خشونت سركوب شد و در اين بين بسياري از حجاج ايراني به شهادت رسيدند. اكنون شواهدي وجود دارد كه نشانگر نقش سازمان منافقين و همكاري آنان با رژيم بعثي عراق و عربستان سعودي در قتلعام حجاج ايراني است.
گفتني است اين فاجعه درحالي رخ داد كه ايران درگير جنگ با متجاوزان عراقي بود و دست داشتن رژيم بعث در اين جريان محتمل به نظر ميرسيد. در چنين شرايطي سازمان منافقين بلافاصله پس از فاجعه قتل عام حجاج ايراني در مكه مكرمه، با صدور اعلاميهاي، جمهوري اسلامي ايران را مسئول اين كشتار دانست و جنايتكاران سلفي، بعثي، وهابي و سعودي را تبرئه كرد.
مهدي ابريشمچي ، يكي از اعضاي سازمان منافقين، در مذاكره با افسران اطلاعاتي عراق به صدور اين اعلاميه و اطلاع سعوديها از آن اشاره كرده و ميگويد: «دعوتنامه رسمي را كه ملك فهد براي ما فرستاده است، ما فكر ميكرديم در رابطه با اطلاعيه ما بوده است ولي وقتي رفتيم اين دعوتنامه را به ما تحويل دادند، لذا ما جهت هماهنگي با شما مستقيماً اين مسئله را بيان نموديم تا ملاحظات و نقطه نظرات شما را در نظر بگيريم. به دنبال اطلاعيهاي كه بعد از قضيه مكه داديم كه رونوشت آن به سفارت سعودي در بغداد فرستاده شده بود، آقاي سفير تماس گرفته و گفته بود كه حامل پيام ملك فهد بوده و امروز به ديدار من آمد. سفير با ابلاغ توجهات ملك فهد، هيئتي را از سازمان جهت سفر به جده و ملاقات با مسئولين عربستان سعودي دعوت نمودهاند و تاريخي مشخص كردهاند كه روز سهشنبه اين هفته را منتظر هيئت هستند.»
به اعتراف يكي از عناصر سابق سازمان منافقين به نام رضواني، «مسعود رجوي با استفاده از فرصت ايام حج، طبق يك طرح از قبل برنامهريزي شده و با همكاري عراق، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ايراني را به خون كشيد تا به اهداف خاص خود برسد.» [1]
البته پيش از افشاگري هاي اعضاي منافقن، اطلاعاتي از نقش گروهك منافقين در كشتار مردم در روز 9 مردادماه به دست مقامات جمهوري اسلامي رسيده بود. به عنوان مثال حضرت آيتالله خامنهاي، رئيس جمهور وقت ايران، ضمن سخنراني خود در مرداد 66 به نقش منافقين در حوادث جمعه خونين مكه اشاره كرده و فرمودند: «ما به احتمال زياد حدس ميزنيم منافقين و مزدوران بسيار پست كه حاضرند عليه كشورشان به هر جنايتي دست بزنند در اين جنايت ددمنشانه دخالت داشتهاند. شواهد نشان ميدهد كه عدهاي فارسيزبان كه صورتهاي خود را پوشانيده بودند در اين جنايت، استكبار جهاني و رژيم پادشاهي سعودي را ياري نمودند. اين حادثه از قبل طراحي شده بود و بعيد نيست كه از چند ماه پيش، همزمان با قضيه خليج فارس هماهنگ شده باشد.»[2]
عزتالله سحابي از اعضاي نهضت آزادي نيز مدتها بعد درمورد شيطنتهاي منافقين در حادثه جمعه خونين در كتاب خاطرات خود نوشت: «متاسفانه در اثر دخالتهاي مرموزي كه انجام شد، در آن سال اين تظاهرات سركوب شد و تعداد زيادي از هموطنان ما كشته شدند. در سفري كه آن سال به خارج داشتم يكي از دوستان به من خبر داد كه شيطنتهايي از سوي مجاهدين اين حادثه را رقم زده، يا به خشونت كشيده است. اميدوار بودم اين خبر درست نباشد... ولي شنيدهها حاكي از آن بود كه يكي از اعضاي مجاهدين آقاي عباس...، با لباس احرام بين تظاهركنندگان هنگامي كه جمعيت روي پل معروف به هجوم ميرسند گلولهاي به طرف پليس شليك ميكند. پليس عربستان هم كه كاملا در حال آمادهباش بود به طرف جمعيت حمله ميكنند و تيراندازي ميشود، جمعيت سراسيمه به عقب برميگردند و جماعت زيادي كه بيشتر خانمها بودند زير دست و پا له ميشوند و از بين ميروند.»[3]
همكاري رژيم بعثي عراق با منافقين در كشتار مكه
شواهد موجود حاكي از آن است كه رژيم عراق نيز كه در آن دوران درگير جنگ با ايران بود از توطئه منافقين و سعوديها آگاه بوده و براي به خون كشيدن مناسك حج با منافقين همكاري ميكرده است. در بخشي از مذاكرات فاش شده يكي از عناصر قديمي مركزيت سازمان منافقين به نام عباس داوري ، كه در سال 66 رياست كاروان اعزامي منافقين به مناسك حج را برعهده داشته است، با افسران امنيتي عراق، به موضوع حضور منافقين در حج و همكاري بعثيها با آنان اينگونه اشاره ميشود:
عباس داوري: ما ميخواستيم اگر امكان داشته باشد در درون هيئتهاي عراقي اعزامي به حج حضور يابيم و به گونهاي مشخص نگردد كه از مجاهدين و غيرعراقي هستيم و همان روزي كه ايرانيها وارد ميشوند ما ملحق ميشويم؛ البته ميدانيد كه ايرانيها به صورت كارواني به حج ميآيند؛ ميخواهيم نيروهاي خود را در آنها نفوذ دهيم و ارتباط گيري كنند.
افسر امنيتي عراق: ما چگونه براي شما ويزا بگيريم؟ اين نيروهاي شما كجا ميخواهند ارتباط گيري كنند؟
عباس داوري: در جده، كه همه زائرين ابتدا آنجا پياده ميشوند و فعلا چند نفر مد نظر ما است كه [هماكنون] در عراق نيستند.
افسر امنيتي عراق: ما پس از موافقت ميتوانيم براي آنها گذرنامه عراقي درست كنيم و به همراه برخي از كاروانهاي حج بفرستيم. براي هر فرد گذرنامه را ميفرستند و به دست او ميرسانند و در موعد مقرر نيز گذرنامه را بازميگردانند؛ راه ديگري نداريم.
عباس داوري: به خاطر حساسيت موجود اگر بشود كه بازگشتشان به كشور ديگري باشد و از آنجا به عراق بيايند بهتر است.
افسر امنيتي عراق: چون گذرنامهها با يكي از كاروانهاي ما خواهد رفت نميتواند با اين كاروان بازنگردد. چون عربستان از هر كارواني ليست دارد و نفر شما ميتواند به مجرد رسيدن به آنجا از بعثه جدا شود و به دنبال كارش برود و كسي او را شناسايي نخواهد كرد و در پايان به فرد تعيينشده از سوي ما مراجعه ميكند و گذرنامهاش را تحويل ميگيرد و ميآيد.
عباس داوري: نفرات مجاهدين ميخواهند در داخل كاروانهاي ايراني جاي بگيرند و شب و روز با آنها باشند و مشخص نگردد كه از كاروان ديگري آمدهاند.[4]
سفر محرمانه مسعود رجوي به عربستان
در اسفند 1379 يعني 13 سال پس از اتفاقات ناگوار مكه، تصويري از مسعود رجوي در نشريه مجاهد منتشر شد كه نشان ميداد وي در سال 66 در مكه حضور داشته است.[5] در اين عكس علاوه بر رجوي افرادي چون: عباس داوري، عليرضا باباخاني، محمد سيدالمحدثين، عليرضا صدرحاج سيدجوادي و رضا درودي كه همگي از مسئولين روابط خارجي و اطلاعاتي و حفاظتي منافقين بودند ديده ميشوند.
علاوه بر اين، شواهد ديگري نيز حاكي از آن بود كه سركرده گروهك منافقين، در سال 66 و همزمان با وقايع مكه با دعوتنامه رسمي كه از ملك فهد دريافت ميكند به شكل محرمانه عازم عربستان ميشود.
در همين رابطه مهدي ابريشمچي ، به افسر اطلاعات عراق ميگويد: «ما براي اينكه مخفي بودن سفر را تأمين كنيم حتي براي مخفي ماندن از ديد كاركنان فرودگاه، يك جدول زمانبندي شده داريم كه به شما اطلاع ميدهيم تا براساس آن عمل شود و انتظار داريم تا براساس آن عمل شود و غير از ما سه نفر هيچكس از آن اطلاع ندارد.»
در جلسات ديگر بين رابط منافقين و سازمان اطلاعاتي عراق تأكيد ميشود كه سفر مزبور در جهت جلب حمايت بيشتر عربستان از سازمان براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران بوده است.[6]
افشاي ارتباط منافقين با عربستان توسط مسعود رجوي
مسعود رجوي در مذاكرات با سپهبد صابرالدوري رئيس سرويس كل اطلاعات عراق پس از انتفاضه شعبانيه 1370 ميگويد: «روز پنجشنبه هفته گذشته نماينده ما با مورفي در آمريكا ديدار كرد. شروع كردند به حرفهاي ما گوش دادن و ما تلاش كرديم نقشهها و توطئههاي رژيم [امام] خميني را براي آنها برملا كنيم. به آنها ثابت كرديم كه رژيم ايران تهديد شماره يك به حساب ميآيد، نه عراق. به صراحت گفتيم كه اين تهديد و خطر متوجه [عربستان] سعودي نيز ميشود. شما عراقيان ارتباط ما را با سعودي برقرار كرديد، به طوري كه ملك فهد مرا براي ديدار از عربستان دعوت كرد كه به آنجا رفتم و با ايشان ملاقات كردم.»
وي همچنين در پيغامي به رييس سرويس اطلاعات عراق درباره ارتباط سازمان منافقين و عربستان ميگويد: «آنچنان كه دكتر ميدانند ما به دنبال متقاعد كردن سعودي به برقراري ارتباط مستحكم با عراق هستيم كه [نظام امام] خميني را به قويترين صورت طرد كنند و جناب دكتر خوب ميدانند كه خبر اين رابطه بايد بين ما و شما محفوظ بماند. همچنين اگر دكتر ملاحظه دارند، قبل از آن كه هيئت [اعزامي به عربستان] روز سهشنبه برود بيان كنند.» [7]
----------------------------------
پي نوشت ها:
1- نشريه نگاه، سازمان منافقين، بيانيه رضواني، ص 330.
2- روزنامه كيهان، سهشنبه، 27 مرداد 1366، ص 2.
3- عزت الله سحابي، نيم قرن خاطره و تجربه، جلد دوم، تهران: انتشارات خاوران، ص١٨٣.
4- صفاءالدين تبرائيان، خوابگردها:ارتباط رهبران سازمان مجاهدين خلق با نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي عراق، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص 701 و 702.
5- سازمان مجاهدين خلق از پيدايي تا فرجام، جلد سوم، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ص 266.
6- پيشين، ص 272.
7- صفاءالدين تبرائيان، خوابگردها، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي ، صص 70706-704.
تهیه و تنظیم کننده: فکه ،منتخب ستارگان آسمانی
|