ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر
مقطع پس از عمليات بيت المقدس و حماسه تاريخى و عظیم فتح خرمشهر، از جمله مقاطع حساس و حياتى در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس مى باشد، كه آگاهی از ابعاد و زوایای آن، برای جامعه ما و حتی سایر جوامع و ملل آزادی خواه و استکبار ستیز ضروری و سودمند است. متأسفانه با وجود اهمیت این مقطع از تاریخ دفاع مقدس، بررسى و تبيين دستآوردها و آموزه های اين فصل مهم از انقلاب اسلامى، کمتر مورد توجه انديشمندان و صاحب نظران این عرصه قرار گرفته و بیشتر تلاش شده است به شبهات و ابهامات مطرح شده در مورد این مقطع از دفاع مقدس پاسخ داده شود. تا جایی که تصور می شود بخش قابل توجهی از این آثار و تألیفات، بیشتر در جایگاه متهم و منفعلانه، صرفاً به رفع اتهام از اين مقطع مهم پرداخته است و کمتر در مقام مدعی، به تبيين و ترسيم دستآوردها و تجربيات گرانسنگ اين بخش از تاریخ درخشان دفاع مقدس پرداخته شده است
چند پرسش اساسی
در مواجهه با شبهات و سوالات مطرح شده درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، ابتدا لازم است متقابلا سؤالات زیر از مخاطب پرسيده شود:
1. چرا نبايد پس از فتح خرمشهر جنگ ادامه پيدا مى كرد؟
2. آيا همه هدف عراق از تجاوز به ايران ، اشغال خرمشهر بود؟
3. آيا بعد از فتح خرمشهر مناطق ديگرى در اشغال عراق قرار نداشت؟
4- آيا از نظر جمهورى اسلامى ايران همه جنگ در خرمشهر خلاصه می شد و تنها هدف نظامى ايران نيز آزاد سازی خرمشهر بود و ساير مناطق تحت اشغال ارتش عراق برای ایران اهمیت نداشت
5. آيا ضمانتى وجود داشت كه رژیم عراق پس از ترميم و تجديد قوا، به اقدامات نظامى خود عليه ايران ادامه ندهد؟ آيا اساساً پس از فتح خرمشهر، رژیم عراق به خصومت و تجاوزگرى خود علیه ایران پايان داد؟
6. آيا پس از فتح خرمشهر، سازمان ملل متحد و ساير سازمان ها و مجامع بين المللى، رژيم بعث عراق را به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ شناخته و اقدامات او را محکوم کردند؟
7. آيا پس از فتح خرمشهر، سازمانها و مجامع بين المللى، رژيم بعث عراق را مجازات کرده و او را به پايبندى بر معاهدات حقوقى و بینالمللی و پرداخت غرامت به ایران وادار کردند؟
8. آيا عراق حاضر شد غرامت ناشی از خسارات جانى و مالى وارده به جمهورى اسلامى ايران را پرداخت نمايد؟
با کمی دقت خواهیم یافت که در واقع هر یک از این پرسش های هشت گانه می تواند خاستگاه اصلی شبهات و سوالات مطرح شده درباره چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر باشد. اکنون می کوشیم تا در ادامه، ضمن بررسی و تبیین اصول و شرایط پایان یافتن یک جنگ و برقراری صلح پایدار، هم به سوالات فوق پاسخ دهیم و هم به جمع بندی جامعی درباره شرایط حاکم بر جنگ تحمیلی پس از فتح خرمشهر دست پیدا کنیم.
اصول و شرایط صلح پایدار
در شرايطى مشابه با شرايط جنگ تحميلى عراق عليه ايران ، اساساً براى برقرارى صلح پايدار و پايان یافتن جنگ، تحقق چند شرط و شاخصه، ضرورى میباشد و عدم توجه به تحقق هر یک از آنها، آثار و پيامدهاي جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. در اینجا ضمن برشمردن اين شاخصه ها و شرايط، به صورت جداگانه نيز به بررسى هر يك از آنها مى پردازيم:
1. اخراج كامل متجاوز
2. تعيين متجاوز
3. تنبیه و پرداخت غرامت
اخراج كامل متجاوز
یکی از مهمترین اصول و شرایط پایان جنگ و برقراری صلح همه جانبه، اخراج كامل متجاوز از سرزمین های اشغال شده است. اخراج کامل متجاوز نیز مشروط به تحقق دو امر مهم در میدان جنگ است: اول اینکه متجاوز به طور کامل به مرزهای خود عقب نشینی نماید؛ و دیگر اینکه امنيّت به طور کامل بر مناطق مرزی مستقر شود. برای روشن شدن مطلب، هر یک از این دو امر را به طور جداگانه توضیح می دهیم.
عقب نشینی متجاوز:
متجاوز بايد از سرزمين هايى كه به اشغال خود در آورده است، به طور كامل عقب نشينى کند و به مرزهای خودش باز گردد. بر همين اساس تا زمانى كه متجاوز به مرزهای خود باز نگشته و به اشغالگری خود ـ هرچند در یک منطقه کوچک ـ ادامه می دهد بايد گفت كه اخراج كامل صورت نگرفته و شرايط جنگى و نظامى پايان نپذيرفته است؛ بنابراين ادامه جنگ از طرفى كه مورد تجاوز قرار گرفته و سرزمينش در اشغال متجاوز است، به منزله دفاع از تماميّت خود محسوب مىشود و حق دارد كه براى احقاق حقوق خود و با هدف بازپسگيرى سرزمينهاى خود تمامى راهكارهاى دفاعى را بكار ببندد.
شکی نیست که اگر هر كشورى حاضر باشد از يك وجب خاك خود چشم پوشى نمايد به طور قطع در برابر از دست رفتن مترها و كيلومترها از سرزمين خود نيز چشم پوشى خواهد کرد که البته نمونه های آن در تاریخ بسیار است و تنها با نگاهى به تاريخ گذشته ايران مى توان نمونه هایی از اين وقایع ننگين را مشاهده کرد كه در اثر بى كفايتى و بى لياقتى حاكمان و پادشاهان مستبد گذشته، بر ایران تحميل شده است. تا آنجا كه تنها طی 165 سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حدود يك ميليون كيلومتر مربع از خاك ايران تجزیه و جدا شده است .
در اینجا بايد به اين مطلب دقت کرد كه گاهى كشورى به لحاظ شرايط جغرافيايى خود، از نظر زمينى يا دريايى و يا هوايى محدوديّت هايى دارد، در چنین شرایطی آن کشور می تواند با کشورهای دیگر طبق توافق و قرداد رسمى و با حفظ منافع و تمامیت ارضى دو كشور، از ظرفيت هاى يكديگر بهره بگيرند و كمبودهاى يكديگر را جبران کنند. به خصوص اگر بين دو كشور به لحاظ فرهنگى، دينى و قوميتى نيز مشتركاتی وجود داشته باشد؛ بنابراین موضوع مقابله با متجاوز و صیانت از وجب به وجب خاک میهن، متفاوت است با تعامل، گذشت و ايثار يك كشور در قبال كشورى كه محدوديت هاى منابع و یا محدودیت های جغرافيایی دارد.
اما اگر قرار باشد كشورى محدوديت¬هاى خود و يا منافع جاهطلبانه و افزون طلبانه خود را از طريق تجاوزگرى و نقض تماميّت ارضى كشور ديگر تأمين کند، کوچکترین كوتاهى در برابر متجاوز، راه را براى طمع ورزى و افزونطلبى وی و سایر كشورهاى متجاوز باز خواهد کرد. هر چند که ناچار باشد هزینه و تبعات ناشى از دفع تجاوز را نيز متحمل شود.
اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می شود که كشورى با هدف سرنگونى حكومت و تجزيه یک كشور ديگر، دست به تهاجم نظامی بزند. در اين صورت عدم اقدام دفاعى مناسب در برابر مهاجم و متجاوز، به منزله موفقيت دشمن در مقدمات رسيدن به اهداف شوم خود بوده و ادامه اين روند، عواقب جبران ناپذيرى را در پى خواهد داشت، اگر چه دشمن در ابتدا منطقه اى كوچك و به ظاهر غير مهم را به اشغال خود در آورده باشد. در چنين شرایطی در مقابل كوچك ترين اقدام تجاوزكارانه دشمن نیز بايد با تمام قدرت مقابله و ایستادگی کرد. چون که این اقدام در واقع به معنای مقابله با گام های گسترده تر متجاوز خواهد بود. پس در چنین موقعیتی، بحث درباره يك وجب خاك نيست، بلكه موضوع، جلوگيرى از جسارت پيداكردن دشمن برای پیگیری اهداف شوم خود و دست زدن به جنايت بزرگ تر است.
روشن است که تحمل سختى جنگ و مبارزه در شرايطى كه تنها بخشى از سرزمين در اشغال دشمن قرار دارد، به مراتب آسانتر از آن است كه با پيشروى دشمن، صدها برابر تلفات و خسارات، در ابعاد مختلف تحميل شود که در این صورت معلوم نیست آيا به راحتى مى توان دفع تجاوز کرد يا نه؟
استقرار امنیت:
کشور متجاوز علاوه بر اینکه باید از مناطقی که به اشغال خود درآورده است عقب نشینی کند، همچنین باید اقدامات نظامى او نیز متوقف شود و وضعیت امنیتی و نظامی بین دو کشور به وضعیت عادى باز گردد. طوری كه امكان بهره گيرى از تماميت ارضى يعنى آب، خاك، آسمان و مناطق مسكونى به صورت عمومی و غير نظامى فراهم شود.
نباید از این موضوع غفلت کرد که عقب نشينى همیشه به معنى پايان يافتن جنگ نمى باشد. چه بسا دشمن پس از عقب نشینی به مرزهای خود، با بهره گيرى از زمان و ايجاد وضعيت «نه جنگ، نه صلح»، ضمن بازسازى و تقويت قواى خود، مجددا اقدام به حمله نظامى کند.
از زاویه دیگر، ممكن است هدف دشمن از عقب نشينى، انجام يك حركت تاكتيكى براى استقرار در مواضع مناسبتر و كسب يك وضعيت برتر دفاعى باشد، تا ضمن جلوگيرى از آسيب پذيرى بيش از پيش نيروها و تجدید و تقويت قوا، در وضعیت بهتری اقدامات نظامی و خصمانه خود را ادامه دهد؛ بويژه اگر شرايط حاكم بر جغرافياى دو كشور، دفاع نامتوازن را نيز به نفع متجاوز رقم زده باشد.
بر همين اساس زمانی عقب نشینی دشمن به معنای پایان جنگ است که متجاوز ضمن عقب نشينى و استقرار در خاك خود، به اصول حسن همجوارى نیز پايبند باشد و نبايد به اين بهانه كه در خاك خود به سر مىبرد، شهرها و مناطق مرزى را زیر آتش خود قرار داده و ناأمن کند.
وضعیت جنگ پس از فتح خرمشهر
اگر به وضعيت حاكم بر جنگ تحميلى پس از فتح خرمشهر و موقعيت استقرار نيروهاى نظامى ارتش عراق نگاهى کنیم درخواهيم يافت كه پس از عمليات بيت المقدس، با وجود آزاد سازى خرمشهر، هنوز هم برخی از مناطق کشور در اشغال ارتش بعث عراق بود. اين مناطق عبارت بودند از: شلمچه، طلائيه، فكّه، مهران، سومار، نفت شهر، قصر شيرين، و در مجموع ارتفاعات مهم مرزی از قصر شیرین تا فکه.
از سوی دیگر، بررسی شرايط و وضعيت حاکم بر جبهه های نبرد پس از فتح خرمشهر، بیانگر آن است که رژيـم بعث عراق نه تنها هيچ پيام قانع کننده ای را براى پايان دادن به جنگ تحميلى ارسال نکرد بلكه با تداوم تحركات نظامى و اقدامات خصمانه، عملاً از تصميم و اراده خود براى ادامه تجاوز و خصومت عليه جمهورى اسلامى ايران خبر مىداد كه از آن جمله به اقدامات زير مى توان اشاره کرد:
1. موشكباران دزفول و بمباران مناطق مرزى ايران پس از فتح خرمشهر.
2. ترميم و تقويت نيروهاى نظامى خويش.
3. استقرار در موقعيت هاى مناسب نظامى و تقويت استحكامات و مواضع نظامی خود بويژه در غرب كشور.
4. عدم عقب نشينى ازهمة مناطقى كه در اشغال او قرار داشت.
5. پافشاری بر ادعاها و بهانههای بی اساس و غیر حقوقی خود و عدم پذیرش شرایط ایران برای برقراری صلح پایدار.
با توجه به شرایط یاد شده، جمهورى اسلامى ايران تصمیم گرفت با تداوم اقدامات قاطع نظامى خود از جمله تعقیب متجاوز و ورود به خاک عراق، رژيم بعث را به ترک مخاصمه و پايان دادن به جنگ و گردن نهادن به شرايط برقراری صلح پايدار مجبور کند.
بررسى مواضع الهى امام راحل ره در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و ورود به خاك عراق، به خوبی بیانگر اهميت اين موضوع و دلايل اتخاذ اين راهبرد از سوى مسئولين جمهورى اسلامى ايران است.
ايشان در همین رابطه مى فرمايند:
«آنچه که معلوم است و شما همه می دانید ما امروز در حال دفاع هستیم، گو که تبلیغات خارجی بر ضد ما هر چه باشد. لکن شما می دانید که الآن بعضی از شهرهای ما و بعضی از زمین های ما در دست دشمن است، و شهرهای مرزی ما هر روز در زیر توپ های دوربرد و موشک های دشمن است و بر همه ما واجب است که دفاع کنیم از کشور خودمان؛ و دفاع این است که ما دشمن را تا آنجا برسانیم و برانیم که نتواند با موشک های خودش شهرهای ما را بکوبد.
رفتن در خاک عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و کشور اسلامی است. نظیر اینکه اگر یک کسی در خارج منزل شما بایستد از داخل خانه خودش سنگ پرانی کند و موجب خسارت جانی و مالی بشود، اگر شما وارد بشوید در منزل او، شما هجمه نکردید به او، شما می خواهید دفاع کنید از خودتان. ما هیچ وقت بنای هجوم به یک کشوری نداریم.
ما بنای دفاع داریم از یک متعدی و از یک هجمه گر و از یک خدانشناس که در خارج، وقتی نتواند در داخل وارد بشود و کاری بکند، با توپ های دوربردشان و موشکها از خارج، از جاهای دور می اندازد و کشور ما را ویران می کند و عزیزان ما را می کشد. ما در حال دفاع هستیم گو که این تبلیغات خارجی می گویند که نه شما وارد شدید در کشور دیگری. از اول جنگ تا حالا که آنها وارد بودند صحبتی نبود، حرفی نبود، اشکالی نبود، نه در سازمان ها و نه در رسانه های گروهی.
امروز که ما برای دفاع از خودمان می خواهیم این را تا جایی ببریم که نتواند به ما خسارت وارد کند، ما هجوم کردیم به عراق؟! طبع آنهایی که تبلیغ بر ضد اسلام می کنند همین است؛ بنابراین، ما چون مدافع هستیم بر همه ما یک امر واجب است، منتها هر کسی دفاع را به یک نحوی باید بکند.» |