-میرحسین موسوی دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک– صنعتی شریف – بود و از نظر سیاسی با (حبیبالله پیمان) با نام مستعار حبیبالله پایدار در «جنبش مسلمانان مبارز» همکاری داشت. این جنبش در سطح دانشگاههای کشور تشکلی تحت نام «انجمن دانشجویان مسلمان» راه انداخته بود که تفکراتی چپگرایانه و در نقطه مقابل انجمنهای اسلامی دانشجویان داشت که در چهارچوب نهضت اسلامی حضرت امام خمینی (ره) فعالیت میکردند. به بیان دیگر در آن زمان دانشگاهها شاهد فعالیت سه گروه عمده نیروهای مذهبی ذیل نام انجمن اسلامی دانشجویی، نیروهای کمونیست تحت عناوین متعدد و نیروهای لیبرال تحت عناوین و شاخصههایی دانشجویی مانند جبهه ملی یا نهضت آزادی و… بودند. جنبش مسلمانان مبارز به رهبری حبیبالله پیمان مانند سازمان مجاهدین خلق – منافقین – حد فاصل دو جریان مذهبی و کمونیستی قرار داشت و بهواقع، ظاهری مذهبی ولی باطنی چپگرایانه داشت. میرحسین موسوی در همین دوران با فرد دیگری از همین طیف که آن روزها از فعالین جامعه زنان کشور هم بود، یعنی خانم زهرا کاظمی – رهنورد – ازدواج کرد. رهنورد علاوه بر سابقه عضویت در تشکیلات پیمان، سابقه همکاری با سازمان مجاهدین خلق را نیز داشت. میرحسین موسوی بعد از پیروزی انقلاب و از طریق آیتالله شهید سیدمحمدحسینی بهشتی وارد حزب جمهوری اسلامی شد و علاوهبر آن بهصورت عضو غیرثابت به شورای انقلاب اسلامی هم راه یافته بود. موسوی در حزب به زودی بهعنوان سردبیر ارگان رسمی حزب جمهوری اسلامی –روزنامهای با همین نام– مشغول بهکار شد و در عینحال در شاخه دانشجویی حزب هم فعالیت میکرد. موسوی در حزب یکی از نیروهای، طیف خاصی بود که ورود فقه به عرصه حکومت را زود میدانست و آن را به آینده موکول میکرد.
کابینه اول موسوی در اوایل آبان 1360 تشکیل شد که ترکیبی بود از اکثریت یک طیف خاص با محوریت بهزاد نبوی و اقلیتی از طیف فقه محور حزب جمهوری اسلامی با محوریت علیاکبر ناطقنوری؛ اما در عینحال بخش قابلتوجهی از مراکز اقتصادی نظیر وزارت بازرگانی و وزارت کار هم در اختیار این طیف بود. چراکه آن روزها سئوال ها و ابهام های فقهی در این خصوص زیاد بود. این موضوع از همان آغاز به بگو مگوهای فراوانی در درون کابینه منجر شد و نوعی صفآرایی را پدید آورد. در آن دوران با صلاحدید حضرت امام خمینی (ره) دو نفر از فقهای برجسته و انقلابی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در شورای اقتصادی دولت حضور داشتند. آیتالله سید جعفر کریمی گیلانی و آیتالله شیخ علی احمد میانجی از همان آغاز ورود با این نکته مواجه شدند که در درون دولت افرادی نظیر بهزاد نبوی و محمد سلامتی که از قضا در بخشهای حساسی از اقتصاد دولت نظیر ستاد بسیج اقتصادی و وزارت کشاورزی حضور دارند، در برابر استدلالهای فقهی، استدلالهای اجتماعی و با روکش «مصلحت مردم» ارائه میکنند و عملاً مانع اسلامی شدن روند امور میشوند. از اینرو این دو عضو برجسته حوزه پس از اجازه از حضرت امام شورای اقتصاد را به اعضای دولتی واگذار کردند. اما این مسأله در لایههای دیگر نیز خود را نشان داد. این موضوع بیش از همه به اختلافات میان دولت و رئیسجمهور دامن میزد و در عمل رئیسجمهور را از اِعمال وظایف قانونی و دیدگاههای خود باز میداشت. ولی از آنجا که کشور در شرایط خاصی قرار داشت و علنی شدن اختلافات آثار سوئی را در سطح جامعه به جا میگذاشت، حضرت آیتالله خامنهای از طرح آشکار دیدگاههای اختلافی خود پرهیز میکرد. البته بعضی از افراد طرف مقابل (به خصوص بهزاد نبوی) بر دیدگاههای خود تأکید میکردند و هر روز عرصه را بر رئیسجمهوری تنگتر میکردند. اختلافات در دو طیف داخل دولت منجر به کنارهگیری بعضی از اعضای آن نظیر حبیبالله عسگراولادی و احمد توکلی-وزرای کار و بازرگانی- شد. البته بهدلیل مخالفت حضرت امام تلاش برای کنار گذاشتن دکتر ولایتی از وزارت خارجه بهجایی نرسید. در واقع شروع بهکار کابینه دوم آقای موسوی توأم شد با یکپارچهسازی کابینه و کنار گذاشتن مخالفان سیاسی میرحسین موسوی.
پی نوشت ها:
1_صحیفه امام خمینی(ره) . موسسه تنظیم نشرآثار امام خمینی
2_ 1388 . چاپ دوم . جلد پانزدهم صفحات 301و298و278و279و102و101
3_کتاب خاطرات مکتوب آقای هاشمی رفسنجانی،
صفحات293و103و101
نشریه طریق، دومین شماره فهرست مطالب
|