اطلاعات به مثابه قدرت
در گذشته به دليل عاملهايي مانند زور و توان فيزيكي و اقتصادي، درك اين كه دانايي ميتواند عامل رقابت و برتري نسبت به دشمن باشد، مشكل بود، اما شرايط امروز جهان، به ياري بررسي روند و تاريخچه تفسير منابع قدرت، درك اين مهم را آسانتر كرده است؛ زيرا، مرور تاريخ بشر، سير تدريجي منابع استيلا و قدرت را به سمت آگاهي نشان ميدهد و حتي مبين ارتقاي برتري علمي به سطح تسلط بر اطلاعات است؛ بنابراين، در شرايط كنوني، معيار سنجش قدرت و توان حكومتها، بر پايه توان و تسلط آنها بر توليد، هدايت و كنترل اطلاعات استوار است. براي درك اين فرآيند، بهتر منابع شكل دهنده رفتار افراد، افكار عمومي و حتي حكومتها را در جهان امروز بررسي كنيم. بر اين اساس، طبق معقولترين تحليلهاي موجود در توصيف جهان فعلي، عموماً در مورد گسترش آزادي و توسعه اراده آزاد انسان صحبت ميشود و اين معيار در تشخيص دولت و ملتهاي رشد يافته مورد توجه قرار ميگيرد. به عبارت بهتر، ويژگي برتر انسان و جهان فعلي، آزادي در انتخاب درونداد و بروندادهاست. اما آيا واقعاً انسان امروزه از چنين آزادي بهرهمند است؟ آيا او در انتخاب دروندادهاي خود و حتي در پردازش اطلاعات دروندادي آزادي عمل دارد؟ براي دريافت پاسخ اين سؤال كافي است به نظم نوين جهان در توليد، توزيع، هدايت و كنترل اطلاعات مراجعه شود. انسان در جهان امروز به هر سو كه بنگرد با خبر، رويداد يا تفسيري از رويدادها روبهرو ميشود و رسانهها از هر طرف او را محاصره كردهاند به طوري كه تصور دنياي بدون رسانه و خبر غيرممكن است.
نامگذاري قرن گذشته ميلادي به عصر تبليغات، كنايهاي پيامدهاي انقلاب فناوري در عرصه ارتباطات اجتماعي طي اين قرن محسوب ميشود كه امكان دسترسي به افكار ميليونها انسان و تأثيرگذاري بر آنها را تسهيل ميكرد و همين سهولت دسترسي به فناوري است كه ميزان تلفات را در جنگهاي مدرن در قياس با تلفات نبردهاي نظامي سنتي، در حد چشمگيري گسترش داد. به عبارتي ديگر، با پيشرفت در فناوري ارتباطات، روابط سياسي نيز بين دولتها توسعه يافت. بر اين اساس، فناوري ارتباطات، امكان گسترش مانور از حيطه ملي تا دورترين سطح بينالملل و تأمين منافع ملي را از طريق اين نبرد ارتباطي، به بازيگران عرصه روابط بينالملل داد. در گذشته، شبكه رسمي ارتباطات بينالمللي دولتها بر اساس تعداد سفارتخانهها و ديپلماتهاي آن تشكيل ميشد، ولي در پي تحول در ارتباطات، هر پيام كه از مرزهاي ملي به سطوح بينالمللي ارسال ميشود، نقش سفيري پرقدرت اما نامرئي را ايفا ميكند؛ سفيري كه تمامي راههاي صعبالعبور را در چند ثانيه ميپيمايد، موريانهوار علايق و منافع رقيب را تخريب ميكند و اين امر به معناي افزايش قدرت دولت فرستنده پيام است.
زماني، ارزيابي قدرت و اراده سياسي نظامها مقوله پيچيدهاي براي ديپلماتها محسوب ميشد، اما در پي دگرگوني عرصه ارتباطات، ميتوان بازيگران قدرتمند را شناسايي كرد. با اين تحول، جهان وارد مرحله جديدي شد كه در آن، انگارهسازي و برجستهسازي حرف اول را ميزند. در جهان امروز، وسايل ارتباط جمعي ضمن مخابره دنياي ذهني و غيرواقعي به جهان مسير فكري مردم دنيا را نيز تعيين ميكند، بر همين اساس، نقش خبرگزاريها به طور مشخص در چارچوب همين انگارهسازيها و برجستهسازيها معناي واقعي خود را پيدا ميكند. در دنياي امروز، چهار غول خبرگزاري ـ آسوشيتد پرس، يونايتد پرس، فرانس پرس و رويتر ـ روزانه ميليونها واژه و پيام را خدنگوار به جهان شليك ميكنند و افزون بر اين، در عرصه تصوير نيز به همين منوال عمل ميكنند، اين خبرگزاريها، با انگارهسازيهاي متراكم، بينظمي و نابساماني در جهان سوم را ابدي جلوه ميدهند و اين خشونت، خشونتي ويژه، آشكار، پرهياهو و غالباً غيرمنطقي است. غرب در اين گزارشها طرفدار منطق جلوه ميكند و در كشورهاي جهان سوم فشار و نقض حقوق بشر به صورت منظم آشكار است. در اكثر گزارشهاي اين خبرگزاريها، افزون بر تأكيد ضمني بر بدويت جهان سوم، اين بدويت، گاهي به طور سريع به تصوير كشيده ميشود. به عبارتي بهتر، گزارشهاي اين خبرگزاريهاي از جهان سوم شكل خاصي از حقيقت را به مخاطب القا ميكند (براي مطالعه بيشتر به شكرخواه 1372 يا شريفي 1382 مراجعه كنيد). ادامه مطلب
|