طرح بمباران مراكز حساس انقلاب با هدف ساقط كردن انقلاب نوپاي ايران، با راهكارهايي خنثي شد، اما نامگذاري كودتاي نقاب به اسم نوژه شايد بزرگترين جفا در حق اين خلبان دلاور باشد كه پروازهاي شگفت انگيز ارتفاع پست او براي آسيب نرسيدن به مردم كردستان هنوز ذكر زبان خلبانان است.
كودتاي نوژه با نام كامل «نجات قيام ايران بزرگ»، طرحي نظامي بود كه در آن تني چند از افسران ارتش با تمركز افسران نيروي هوايي براي بازگرداني شاپور بختيار به ايران طرحريزي كرده بودند و مطابق اين طرح در صورت عدم موفقيت كودتا، قرار بر حمله ارتش عراق و اعلام دولت آزاد خوزستان بود.
ساختار سازماني كودتاي نقاب در ايران و پاريس پيريزي شده بود و نيروهاي مخالف داخلي و خارجي و نيز جريانهاي سياسي مخالف در داخل و خارج كشور شناسايي و يك هسته اطلاعاتي وسيع براي اجراي كودتا پيريزي شد. بر اساس برخي گزارش ها، طراحان كودتا توسط ستادي از پاريس به رهبري شاپور بختيار هدايت ميشدند.
در دي ماه 1358، يكي از هواداران شاپور بختيار، (شهردار آبادان)، نمودار سازماني را تهيه كرد و نام آن را «نقاب» گذاشت و كلمه «نقاب» متشكل از حروف اول «نجات قيام ايران بزرگ» بود. وي در آبان ماه وارد ايران شد.
تدارك كودتا، با اهداف و زمان مشخص، در دستور كار بنيعامري، رهبر شاخه نظامي، قرار گرفت و سازمان نقاب براي مطالعه در خصوص بررسي راههاي موفقيت كودتا در ستاد بختيار تشكيل شد.
يكي از رويدادهاي مهم تاريخ انقلاب اسلامي ، كودتاي معروف نقاب بود اين كودتا به دليل آنكه قرار بود از پايگاه هوايي شهيد نوژه همدان آغاز شود به غلط به كودتاي نوژه معروف شد.
آژانس جاسوسي آمريكا (سيا) به كودتاي نقاب، اميد زيادي بسته بود و آن را ضربه نهايي و قطعي بر پيكر نظام نوپاي جمهوري اسلامي ميپنداشت و اهميت آن را بيش از تجاوز نظامي صدام ارزيابي ميكرد.
به گفته سران كودتا مدتي بر سر تقدم كودتا يا آغاز جنگ تحميلي بحث شد و سرانجام بعد از سفر بنيعامري به پاريس در اسفند ماه، طرح كودتا بر شروع جنگ ارجحيت يافت. اين كودتا چنان دقيق طرحريزي شده بود كه سازمان سيا موفقيت آن را قطعي مي دانست و حتي اعلاميه هاي پيروزي آن آماده و در منازل برخي از كودتاچيان آماده بود.
طرح اين كودتا از جمله تلاش هايي بود كه سازمان سيا، رژيم بعث عراق، كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس و تعدادي از مخالفين نظام جمهوري اسلامي بطور مشترك آن را طراحي كردند كه پيش از دستيابي به هر گونه هدفي، كشف و با شكست روبرو شد.
شرح كودتا بدين قرار بود كه بختيار آخرين نخست وزير رژيم پهلوي به همراه غلامعلي اويسي از نظاميان نزديك به محمدرضا پهلوي با هماهنگي برخي عناصر در داخل كشور درصدد برآمدند نظر آمريكا را درباره طرح يك كودتا و ساقط كردن نظام نوپاي جمهوري اسلامي جويا شوند.
تدارك كودتا، با اهداف و زمان مشخص، در دستور كار بنيعامري، رهبر شاخه نظامي، قرار گرفت و سازمان نقاب براي مطالعه در خصوص بررسي راههاي موفقيت كودتا در ستاد بختيار تشكيل شد. مثلث رياست اين سازمان به اين صورت شكل گرفت كه شاخه نظامي به رهبري بنيعامري، سياسي به رهبري قادسي و تداركات به رهبري منوچهر قرباني فر بود.
اكثر اعضاي شاخه سياسي، اعضاي حزب ايران و هواداران بختيار بودند. مهمترين وظيفه اين شاخه هموار كردن زمينه عمليات نظامي و نيز به دست گرفتن قدرت سياسي پس از كودتا بود. افراد اين شاخه به نظام مشروطه سلطنتي وفادار بودند. آنان همزمان با انجام اقدامات سياسي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران، درصدد برآمدند براي كسب مشروعيت سياسي، برخي رجال ملي و مذهبي را نيز با خود موافق سازند.
شاخه تداركات وظيفه تهيه پول، اسلحه، خانه، ماشين و ديگر لوازم مورد نياز براي يك كودتاي موفق را بر عهده داشت. پول در وهله اول از جانب كشورهاي امريكا، انگليس و عراق در اختيار ستاد كودتا، مستقر در پاريس قرار ميگرفت و سپس از طريق اين ستاد به داخل كشور فرستاده ميشد؛ چنانكه در مدت كمتر از يك هفته اين مبلغ به چيزي حدود يكصد ميليون تومان بالغ گرديد.
شاخه نظامي ابتدا با سر دادن شعارهاي ناسيوناليستي و تبليغ اين هشدار كه ايران با قدرت گرفتن روحانيون به تدريج به كشور عربي تبديل ميشود، سعي در جذب نيرو داشت. آنان پرسنل شاغل و يا پاكسازي شده ارتش را به همكاري فرا خواندند و به اين افراد براي تشويق بيشتر، مبالغي پول پرداخت ميكردند.
حجت الاسلام محمدي ري شهري رئيس وقت دادگاه انقلاب ارتش، اعضاي جذب شده شاخه نظامي را چنين برمي شمارد: تعدادي از امراي اخراجي ارتش كه حتي مدتي زنداني بودند، عده اي بازخريد شده و يا كساني كه بازنشسته شده بودند. البته تعدادي از افراد شاغل را هم فريب داده بودند . بني عامري رئيس شاخه نظامي با استفاده از ارتباطات خود با برخي از عناصر اطلاعاتي شاغل در اداره دوم ارتش و مأمورين ساواك منحله، اقدام به شناسايي و جذب افراد، اعم از شاغل، بركنار شده و تحت تعقيب ميكرد تا از طريق تأمين كادر اطلاعاتي كودتا، اولا شناسايي هاي لازم در بين نيروهاي سه گانه نظامي ميسر شود، دوماً امكان تأمين پوشش حفاظتي براي شبكه در برابر نيروهاي اطلاعاتي جمهوري اسلامي فراهم گردد.
بنا بر اعترافات ستوان سياوش پورفهميده، از عوامل كودتا، رهبران شاخه نظامي بيشتر درصدد جذب آن دسته از افراد بازنشسته ارتش بودند كه بعضاً از مشكلات مالي رنج ميبردند. به اين افراد تأكيد مي شد كه افشاي هر گونه اطلاعات به مرگ آنان منجر خواهد شد و لذا اكثر آنها از چگونگي انجام كودتا هيچ اطلاعي نداشتند.
در واقع مقرر شده بود آنان پس از تجمع در پارك لاله تهران و حركت به سوي پايگاه هواي شهيد نوژه همدان، در جريان عمليات قرار گيرند. شاخه نظامي پس از تلاش هاي فراوان، موفق شد شصت خلبان و پانصد تن از افراد فني و نظامي، را براي شركت در عمليات جذب كند.
اين شاخه به سران خود پرواز بيش از سي هواپيما را ضمانت داده بود. مهمترين پايگاه هاي هوايي كه كودتاچيان در آن حضور داشتند علاوه بر پايگاه هوايي مهرآباد در تهران، پايگاه سوم هوايي نوژه در همدان و پايگاههاي وحدتي دزفول ، اصفهان و تبريز بودند. در نيروي زميني ، بيش از همه لشگر 1 ) گارد جاويدان سابق و حوزه نفوذ اويسي) مورد توجه قرار گرفت . علاوه بر اين ، لشگر 2 و همچنين نيروي ويژه هوابرد (نوهد) پادگان جمشيديه ، ستاد نيروي زميني ، ژاندارمري و شهرباني نيز با كودتاگران همكاري داشتند . در خارج از تهران بيش از همه لشگر 92 زرهي اهواز مورد توجه كودتاگران بود و سرهنگ عزيز مرادي علاوه بر بسيج و تسليح شيوخ وابسته به عشاير عرب ، وظيفه توجيه و جذب نيروهاي داخل لشگر را بر عهده داشت . مرادي بيش از آنكه با سازمان كودتاي نوژه در ارتباط قرار گيرد، سعي داشت با ايجاد شاخه نظامي تحت رهبري پزشكپور به يك عمليات براندازي اقدام كند.
لشگر 81 باختران و لشگر16 زرهي قزوين نيز تا حدودي با عوامل كودتا هماهنگ شده بودند . همچنين مقرر شده بود نيروهاي شبه نظامي در روز كودتا در نقاط مختلف تهران اقدام به ايجاد آشوب و درگيري نمايند. گروههاي شبه نظامي تا بيست و چهار ساعت مي بايست مطابق برنامه عمل مي كردند و پس از آن مي توانستند عمليات را به ابتكار خودشان پيش ببرند.
محل تجمع اصلي كه پارك لاله تهران بود، مقرر شده بود گروهي ديگر نيز اجراي عملياتي را در پادگان لاهوتي (باغشاه) تهران بر عهده گيرند . بر اساس اين طرح قرار بود ، در كل سه گروه در سه نقطه تهران (پارك لاله ، عباس آباد و نقطه اي در غرب تهران) دست به آشوب بزنند . يكي از فعاليتهاي مهم شاخه سياسي كودتا ، كه تا اندازه زيادي هم موفقيت آميز بود، تلاش جهت جلب حمايت تعدادي از روحانيون بود. آنان با شناخت كامل از جامعه ايران ، نسبت به نقش مذهب و مشروعيت حاصل از آن در نظر مردم غافل نبودند. لذا از همان ابتدا به مثابه ديگر نيازهاي كودتا،جايگزيني يك رهبر مذهبي را به جاي امام خميني (ره) مدنظر داشتند و براي اين منظور بهترين گزينه را آيت ا... شريعتمداري تشخيص دادند. دو عامل سبب اين انتخاب شده بود. يكي ناآرامي هايي كه حزب جمهوري خلق مسلمان در حمايت از ايشان به راه انداخته بود و كودتا گران اميدوار بودند با جلب حمايت آيت الله شريعتمداري حمايت اين حزب و اكثريت مردم استانهاي آذري زبان را به دست آوردند. ديگر اين كه بختيار زماني كه در تدارك تصدي سمت نخست سوزيري بود ، به حمايت شريعتمداري از اقدام خود در برابر حضرت امام به عنوان مرجع شيعيان جهان اطمينان حاصل كرده بود. بدين ترتيب شريعتمداري بهترين گزينه در ميان روحانيون براي همكاري و تاييد كودتا به حساب ميآمد .
علاوه بر وي ، روحانيون ديگري مانند سيد حسن قمي ، و سيد رضا زنجاني مستقيم يا غيرمستقيم در ارتباط با شبكه كودتا قرار داشتند . حجتالاسلام والمسلمين محمدي ري شهري حدود يك ماه پس از كودتا پرده از روي اين مسأله برداشت و عنوان كرد كه تعدادي از روحانيون كه جزو افراد مسئول مملكتي نيستند ، در ارتباط با كودتا بودهاند و علاوه بر آنها بعضي آقا زادهها نيز با كودتا هماهنگي داشته اند.
اين مسأله براي جذب افراد جديد و كساني كه در همكاري با كودتاگران دچار ترديد شده بودند ، بسيار مفيد واقع شد . سروان نعمتي از عوامل اصلي كودتا براي اقناع يكي از خلبانان كه نسبت به مأموريت محوله دچار بيم و ترديد شده بود . به او مي گويد : خيلي ها از جمله شريعتمداري اين كودتا را تأييد كردهاند . اكثر افراد كودتا را مورد تأييد روحانيون و وسيله نجات ايران و اسلام مي پنداشتند . چنانكه ايرج درخشنده از ساواكي هاي جذب شده به كودتا پس از دستگيري در اين ارتباط ، ميگويد : بني عامري مي گفت با علما و روحانيوني كه طرفدار شريعتمداري ميباشند، دست به دست هم داده ايم تا يك اسلام نوين در سطح مملكت پياده كنيم.
بدين ترتيب راه هر گونه مخالفت اعضا با اهداف كودتا كه بعضا ضد انساني و ضد اسلامي بود بسته ميشد بنا به اعترافات تيمسار محققي ، مسئولان شاخه سياسي در پاسخ به پرسش عوامل كودتا مبني بر اين كه در برابر واكنش مردم چه اقدامي بايد انجام دهند . چون در صورت تيراندازي عده زيادي از مردم كشته خواهند شد ، به آنان مي گفتند : وقتي امام خميني را از ميان بردارند ، فرد ديگري به جاي ايشان خواهد نشست و از طريق راديو و تلويزيون تمام آنچه را كه امام گفته است ، او بر غلط بودن آن فتوا خواهد داد.
تأييد كودتا به وسيله يك روحاني برجسته كه توسط سران كودتا به اعضاء تفهيم ميشد تا اندازه اي براي اين افراد مهم بود كه بسياري از آنان شخصا به بيت ايشان مراجعه كرده و در صدد دريافت پاسخ بودند . استوار عبدالعلي سلامت از عوامل كودتا در پايگاه شهيد نوژه همدان در اعترافات خود اذعان ميكند كه به هنگام مراجعه به بيت شريعتمداري ، تعدادي نظامي و خلبان را در آنجا ديده است كه آنها نيز براي كسب اجازه در مورد يك برنامه به آنجا آمده بودند . هر چند وي موفق به ديدار شريعتمداري نگرديد ، اما از خلباني كه در آنجا بود نقل ميكند كه وي گفته است : ظلم پايدار نميماند در واقع اين اقدامات سران كودتا در راستاي نزديكي جستن به روحانيون با اين اهداف صورت مي گرفت كه روحيه افراد را براي انجام عمليات كودتا چنان قاطعانه و خشن تقويت كنند كه آنان بدون عذاب وجدان و ترديد به هر عملي عليه مردم و دولت جمهوري اسلامي اقدام كنند . با توجه به نقش تعيين كننده و مهم نيروي هوايي در عمليات كودتا ، تعيين پايگاهي مناسب براي آغاز عمليات ضروري بود.
ويژگي هاي اين پايگاه در نظر تئوريسين هاي نظامي كودتا بدين قرار بود:
1- داراي هواپيما باشد.
2- به تهران نزديك باشد.
3- خارج از شهر باشد.
4-عناصر مستعد و قابل جذب داشته باشند.
5- رهبران عمليات هوايي كودتا حداكثر آشنايي را با پرسنل و اماكن آن داشته باشند.
در نظر كودتاگران ضربه اصلي بايد به تهران زده ميشد تا با سقوط آن به عنوان مركز سياسي - اداري كشور ، ديگر شهرها نيز تسليم شوند.
بنابراين در ابتدا نظر بعضي از افراد شاخه نظامي و سياسي بر اين بود كه پايگاه هوايي مهرآباد مركز ثقل كودتا باشد . اما نگراني از حضور و واكنش مردم در برابر پايگاه مهرآباد آنان را واداشت تا پايگاه ديگري را كه از شرايط مناسبي برخوردار باشد . سرانجام پس از بررسي هاي نظامي پايگاه هوايي شهيد نوژه همدان براي انجام عمليات انتخاب شد. بعضي از سران كودتا مانند تيمسار سعيد مهديون ، تيمسار محققي و نعمتي در آنجا دوراني را گذرانده و با محيط كاملا آشنا بودند.
براي انجام عمليات زميني علاوه بر شبه نظاميان حامي كودتا در تهران و نيز برخي يگان هاي نظامي لشگر 1 و 2 و تيپ نوهد؛ لشگر زرهي 92 اهواز به عنوان مهمترين پايگاه عملياتي كودتا معين گرديد . اعضاي شاخه سياسي و نظامي ، پس از مطالعات و بررسي هاي زياد ، اهدافي را به عنوان نقاط حساس و كليدي براي بمباران و تصرف انتخاب كردند تا به قول خودشان ضربه فلج كننده و غافلگيرانه اي را به جمهوري اسلامي وارد آورده و توان مقابله در برابر كودتاگران را از آنها بگيرند . بنابراين از مهمترين اين اهداف ، بمباران بيت امام (ره) بود كه توسط سه هواپيما با زبده ترين خلبانان انجام ميشد ، زيرا در نظر كودتاچيان از بين رفتن امام خميني (ره) به معناي پايان عمر جمهوري اسلامي بود . ستوان ركني در اعترافات خود ميگويد، براي سران كودتا كاملا مشخص بود تا زماني كه امام زنده است ، مردم با يك كلمه ايشان به خيابان ها آمده و كودتا راعقيم خواهند كرد. بمباران و انهدام فرودگاه مهرآباد ، دفتر نخست وزيري ، ستاد مركزي سپاه پاسداران ، كميته انقلاب ، مجلس شوراي اسلامي، تعدادي از پادگان هاي مهم ، مدرسه فيضيه و چند نقطه مهم ديگر از جمله اهداف ديگر آنها بود.
مرحله دوم عمليات پس از پايان بمباران هاي هوايي ، با عمليات نيروي زميني آغاز ميشد ، در اين مرحله مي بايست چند نقطه حساس از جمله صدا و سيما بوسيله كودتاگران اشغال ميشد كه اين كار بوسيله گروهي صد تا صد و پنجاه نفري انجام ميشد. همزمان براي تصرف زندان اوين ، ستاد ارتش ، پادگانهاي حر ، قصر و جمشيديه عمليات انجام مي شد. هدف كودتاچيان سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي و روي كار آوردن يك دولت نظامي به مدت دو سال بود. پس از آن طي برگزاري يك انتخابات (فرمايشي)، نوع حكومت معلوم ميگرديد، پس از لو رفتن كودتا ، ستاد هماهنگي خنثي سازي توطئه متشكل از سپاه پاسداران و نيروي هوايي شكل گرفت و قرار بود دستگيري و تعقيب توطئه گران توسط اين ستاد انجام پذيرد .
اكبرهاشمي رفسنجاني در مصاحبه اي به تاريخ 1359/4/22 با راديو درباره نحوه كسب اطلاع از كودتا چنين مي گويد : حدود يك ماه و نيم پيش به ما اطلاع دادند كه عوامل شاهپور بختيار در ايران و شبكه نظامي و تبليغاتي شان بر سرعت اقدامات خود افزودهاند . در آن گزارش ، برنامه هاي تبليغاتي آنها مشخص و همينطور برنامه هاي نظامي آنها و زمان اينكه چه وقت مي خواهند توطئه را شروع كنند گزارش شد . من اين مسأله را در شوراي انقلاب مطرح كردم و شوراي انقلاب ، سپاه را مسئول كرد كه به همراه نيروهاي ويژهاي از ارتش اين جريان را تحقيق كنند و آنها را تعقيب كردند و وضعيتي پيش آمد كه يك بازداشت صورت گرفت و عدهاي از عوامل بختيار بازداشت شدند و اين باعث شد كه برنامه كودتا به هم بخورد و براي مدت نامعلومي به تأخير بيفتد . ولي شوراي انقلاب در جريان بود .
ابوالحسن بني صدر ، رئيس جمهور وقت كه بعدها ارتباط وي با توطئه گران فاش شد . اطلاعات خود را از منابعي ديگر ميداند ، بني صدر در يك سخنراني نحوه اطلاع خود از كودتا را اينگونه بيان ميكند : فرمانده سابق نيروي هوايي 45 روز پيش از كودتا اطلاع داد كه در نيروي هوايي يك تشكل هايي در حال انجام است . اين خبر به دستگاه اطلاعاتي براي تحقيق و پيگيري فرستاده شد و حدود سه هفته پيش از اين معلوم شد اينها همان كودتاگرانند و آن وقت نيروي آنها حدود هفتاد تا هشتاد نفر ارزيابي ميشد و ده نفر از آنها هم براي ما شناخته شده بودند . آقاي ري شهري نيز نقطه عطف كشف اين كودتا را صحبت ميان دو نفر در تاكسي ميداند كه پس از آن تحقيق و كشف شبكهاي به نام نقاب در تيپ نوهد و در نتيجه دستگيري 13 نفر در اين رابطه رخ ميدهد . و اما نظر مشهور به اين صورت است كه خلباني كه مأمور بمباران بيت حضرت امام (ره) بود ، دچار تشويش و عذاب وجدان شده ، شب قبل از آغاز عمليات به منزل حضرت آيت الله خامنه اي ميرود و موضوع را در آنجا بيان ميكند .
آيتالله خامنهاي جريان آن شب را چنين بيان ميكنند : يك شبي من حدود اذان صبح ديدم كه درب منزل ما را ميزنند ، بيدار شدم رفتم ديدم آقاي مقدم است و ميگويد كه يك نظامي آمده با شما كار واجب دارد ، به آن نظامي گفتم : تو از كجا مي داني ؟ بنا كرد شرح دادن آن و ... من ديدم مسأله خيلي جدي است و بايستي آن را پيگيري بكنيم و البته روايتي ديگر اين چنين است كه همزمان با اين خلبان يكي از درجه داران تيپ نوهد به كميته مستقر در اداره دوم ستاد مشترك مراجعه ميكند و پس از افشاي كودتا و اعتراف به اين كه قرار است به همراه يازده نفر ديگر در براندازي نظام جمهوري اسلامي شركت كند ، پاكتي حاوي بخشي از طرح عملياتي كودتا را در اختيار كميته فوق قرار ميدهد .
پس از لو رفتن طرح كودتا ، سپاه پاسداران ، ارتش و كميته انقلاب وارد عمل شده و دستگيري توطئه گران را آغاز ميكنند . به همين منظور در اداره دوم ارتش براي خنثي سازي كودتا و جلوگيري از فرار عناصر اصلي و هر گونه اقدام از جانب آنها ، گروه ويژهاي مركب از آقايان تيمسار دادبين ، سروان شهرام فر و سروان نوري تشكيل شد تا پس از اعزام به پايگاه هوايي نوژه ، با همكاري نيروهايي كه از قبل در آنجا مستقر بودند ، به دستگيري و مقابله با كودتاگران اقدام نمايند.
در اداره دوم ارتش نيز مركز فعاليتهاي ضد كودتا تحت نظارت مستقيم حضرت آيتالله خامنهاي و اكبر هاشمي رفسنجاني هر گونه اقدام با هماهنگي صورت ميگرفت.
اولين عمليات ضد كودتا از پارك لاله تهران واقع در بلوار كشاورز شروع شد كه به عنوان محل تجمع كودتاگران براي انتقال به همدان در نظر گرفته شده بود. پاسداران انقلاب در اقدامي ضربتي موفق شدند تعدادي از آنها را دستگير كنند. اما عده ديگري با چند دستگاه ماشين به سمت پايگاه نوژه حركت كردند كه در فاصله يك كيلومتري پايگاه نوژه دستگير شدند. قبل از دستگيري ، درگيري ميان دو طرف روي مي دهد كه 6 نفر از كودتاچيان كشته ميشوند. در نقاط ديگر كشور ، از جمله در اصفهان ، دو ميني بوس و يك دستگاه اتوبوس كه حامل هفتاد نفر بودند در مسير حركت به سمت همدان با نيروهاي سپاه درگير در نتيجه تعدادي كشته و زخمي و تعدادي بازداشت شدند .
در اهواز ، در لشگر 92 زرهي اهواز ، يكي ديگر از مكانهاي تجمع كودتاگران كه با اقدام به موقع ، توطئه گران در اهواز نيز دستگير شدند . با اين حال سران اصلي كودتا و رؤساي سه شاخه آن موفق شدند از كشور فرار كنند ، بيشتر كساني كه دستگير شدند ، از شاخه نظامي كودتا بودند، در جريان دستگيري افراد دخيل در كودتا تعدادي نيز بيگناه بودند كه پس از اثبات آزاد شدند. در اين عمليات دو نفر به نامهاي استوار يكم قرباني اصل و گروهبان اصغرخاني به شهادت رسيدند .
تهیه و تنظیم کننده: شفیق فکه، منتخب ستارگان آسمانی
|