امام به اين موضوع توجه جدي داشتند. بيانات و پيامدهاي ايشان در طي سالهاي نيمه دوم جنگ مالامال از تذكرات در اين موارد است. ميفرمودند: « شما توانستيد در مقابل تمام قدرتهاي عالم بايستيد و تا اين روح برادري محفوظ است ... شما محفوظيد» «اگر بنا باشد كه يك وقت خداي نخواسته ارتش بگويد من سپاه هم بگويد من بسيج هم بگويد من آن روز است كه فاتحه همهتان خوانده شده است». ايشان به فرمانده سپاه ميگفتند :« هميشه به سپاه سفارش كنيد .... با ارتشي ها با برادري رفتار كنند» و در پاسخ به شهيد محلاتي نماينده خود در سپاه كه در مورد اقدام براي جلوگيري از گروهگرايي سؤال كرده بودند مرقوم كردند: «در اين امر كه با سرنوشت سپاه سر و كار دارد با قاطعيت و بدون ملاحظه از احدي انجام گيرد». هر چند تدابير امام كاهش دهنده بخشي از مشكلات بخصوص كم توجهي سپاه به ارتش بود ولي واقعيت اين بود كه ابتكار عمل جنگ در دست سپاه بود نه ارتش. بنابراين احساس ميشد كه هم سپاه بايد امكانات بيشتري داشته باشد و هم منظمتر عمل كند. در همين راستا امام به سپاه دستور دادند كه تحت نظارت آيتالله خامنهاي از بعضي امكانات ارتش استفاده كند» همينطور در ششمين سال جنگ حكم تشكيل 3 نيروي مجزاي زميني ، هوايي و دريايي را به سپاه ابلاغ كردند. 13ـ ايستادگي امام در مقابل تهاجمات تبليغاتي
1ـ13) امام و عرصه بينالمللي
در آن سال فشار هاي تبليغاتي جهان غرب بر ايران به شكل همه جانبه ادامه داشت و همانطور كه ذكر شد ايران به علت نداشتن تريبون در دفاع از خود و اشاعه تفكر صحيح انقلاب اسلامي و رساندن نداي مظلوميت خوش به جهانيان ناموفق بود. ولي امام در حد امكان سعي ميكردند كه اگر ايران نميتواند تأثير مثبتي از اين وضع داشته باشد اقلا اثر منفي نيز نگذارد. مثلا ايشان با درايت خاص خود پس از اينكه يكسري بمبگذاري ، هواپيما و كشتي ربايي توسط رسانههاي بينالملل به ايران نسبت داده شد و يك نفر در راديو ايران از سر خشم و خودسرانه از اين اقدامات ابراز رضايت كرده بود با موضعگيري تندي فرمودند :« راديو نبايد همينطوري ، بيتوجه و بدون فهم يك مسايل را بگويد و ايران را مفتضح كند ... چطور يك مطلبي كه برخلاف عواطف دنياست، برخلاف اسلام است، برخلاف عقل است ما ميتوانيم تأييد بكنيم؟ از يك جايي يك دستهاي را بردارند ميروند، به يك دسته ديگر مينگذاري ميكنند در يك جايي مينگذاري كردن معنايش اين است كه عدهاي اصلا گناهي ندارند آنها هم از بين بروند، چطور اسلام اجازه اين را ميدهد؟ چطور ايران اجازه اين را ميدهد ... لكن ببينيد ما در چه گرفتاري هستيم كه هر مطلبي كه واقع ميشود گردن ما ميگذارند». اين موضعگيري هاي سريع و صريح امام باعث ميشد تا رسانههاي خارجي به موضوعات ديگري بپردازند و كمتر روي اين مسايل مانور دهند. 2ـ13) امام در عرصه داخلي
در طي سالهاي نيمه دوم جنگ و بخصوص 1364 به بعد حركت خزنده و به احتمال زياد غيرهماهنگ شدهاي محسوس بود كه جنگ و مشروعيت آن را زير سئوال ميبرد. بخشي از اين جريان تلاش ميكردند كه براي تأثير بيشتر موضاعات خود را به بزرگان مذهبي حتي مراجعي نظير آيات عظام گلپايگاني و مرعشي نسبت دهند. امام در راه خنثي كردن اين القائات هم نقش بسيار مؤثري داشتند. البته ايشان مطمئن بودند كساني كه چنين مواضعي ميدارند از علما و مراجع طراز اول نيستند چرا كه اولا آنها اگر حرفي باشد مستقيم و بيهياهو ميگويند و ثانيا اينكه خود آقايان مراجع هم پس از پخش شايعات تكذيبيه صادر ميكردند. از آنجا كه قويترين ابزار پخش شايعات و اخبار بعد از راديو و تلويزيون ـ كه در اختيار حكومت است ـ مطبوعات ميباشند امام ابتدا در تعيين تكليف اصحاب قلم فرمودند: «روزنامه ها بايد مسايلي كه پيش ميآيد نظر كنند يك وقت انتقاد است يعني انتقاد سالم اين مفيد است يك وقت انتقام است نه انتقاد اين نبايد باشد». همچنين ايشان كساني را كه با استفاده از اسلام به تفرقهافكني ميپرداختند با تندي خطاب قرار داده و فرمودند: نبايد از قرآن سوء استفاده كرد و آنهايي كه با رژيم ما مخالف هستند .... يا آخوند هاي درباري يا آخوند هاي بدتر از آخوند هاي درباري بگويند اين مخالف قرآن است. خير اين موافق قرآن است اگر كسي بگويد با فاسد جنگ نكنيد مخالف قرآن است». ايشان اختلاف افكني ها را گناهي بزرگ شمرده و ميگفتند يك كلمه اختلاف انگيز در يك همچو موقعي كه اسلام در معرض خطر كفر است اين از گناهاني است كه نميشود به اين زودي ازش گذشت» در شرايطي كه انتقاد هاي بنياني در قالب شايعات و اخبار نسبت به جنگ وارد ميگشت امام هر از گاهي به تبيين علت و انگيزه و تكليفي كه باعث ادامه جنگ ميشد ميپرداختند به عنوان نمونه و براي اينكه ما نيز امروز يك بار ديگر تكليف ولايت شيعي را در قبال كفر مرور كرده باشيم به يكي از اين موارد اشاره ميكنيم. اين جملات را حضرت امام در پاسخ به كساني كه شعار «جنگ جنگ تا پيروزي» را خلاف اسلام و قرآن و نوعي قدرت طلبي تحت لواي دين ميدانستند در جمع مسؤولان كشوري و لشكري فرمودند:«اگر ما امروز جنگ ميكنيم و جوان هاي ما ميگويند جنگ جنگ تا پيروزي اينطور نيست كه اينها يك امري بر خلاف قرآن ميگويند. اين يك ذرهاي است .... آني كه قرآن ميگويد بيشتر از اين حرفهاست اينكه ما ميگوييم به اندازه حدود خودمان ميگوييم چون امروز فرض كنيد كه صدام يا با كساني كه مؤيد صدام هستند جنگ داريم، در اين محيط ناقص ميگوييم كه جنگ جنگ تا پيروزي خداي تبارك و تعالي چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد ميگويد كه جنگ تا رفع فتنه ، غايت رفع فتنه است. يعني ما اگر پيروز هم بشويم يك كمي فتنه را كم كرديم اگر ما به جاي ديگر هم پيروز بشويم باز جاي كمي پيروزي حاصل شده است اگر همه دنيا را هم ما فرض كنيد كه جنگ بكنيم و پيروز بشويم باز همه دنياي عصر خودمان را پيروز درست كرده ايم و قرآن اين را نميگويد . قرآن ميگويد جنگ تا رفع فتنه بايد رفع فتنه از عالم بشود بنابراين غلط فهمي است از قرآن كه كسي خيال كند كه قرآن نگفته است جنگ جنگ تا پيروزي ... بالاتر از اين را گفته است». همچنين ايشان همه روز به مناسبتهاي مختلف به تكريم و تعظيم شهدا و اسراء و مفقودين و خانواده هاي آنها ميپرداختند رزمندگان را ستايش ميكردند و ميفرمودند: «من وقتي كه فكر ميكنم جوانهاي ما كه در جبههها اينطور زحمت ميكشند خجالت ميكشم كه چرا اينجا نشستهام». اي نمونهاي از جملاتي است كه باعث ميشد جان بركفان بسيج با ايمان به مراد خويش به حضور قدرتمند خود در جبهه ها ادامه دهند و در زماني كه همه دنيا دنبال اين بودند كه آتشبس را بر ايران تحميل كنند به پيروزي هاي چشمگيري دست يافتند. حضرت امام پيش از آنكه پتانسيل دوبارهاي را كه به جبههها داده بودند به حركت درآورند هرگونه صلح بدون در نظر گرفتن شرايط ايران را نامشروع قلمداد كردند. «ما از تاريخ بايد ياد بگيريم به حضرت امير تحميل كردند، مقدسين تحميل كردند ... به حضرت امير حكميت را و تحميل كردند آنكه بايد حم بشود بعد كه حضرت امري با فشار اينها نتوانست ميخواستند بكشندش اگر نكند ... اين ابتلا را حرت امير داشت الان نظير او را ما داريم ... ما از آن قضيه بايد عبرت بگيريم و زير بار حكميت نرويم» . در ماه رمضان سال 1365 كه مخالفان نا آگاه جمهوري اسلامي به بهانه حرام بودن جنگ در ماه رمضان پيشنهاد آتشبس عراق را صحه ميگذاشتند، حضرت امام ضمن مخالفت جدي با اين حرف فرمودند «مهلت بدهيد به اين جنايتكار كه در ماه مبارك تجهيز كند خودش را و بعد از ماه مبارك بدتر از اول حمله كند ... ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان ماه رمضان ماه جنگ است» . مردم ايران به حمايت و تأييد بيش از پيش امام پرداختند پس از راهپيمايي هاي مكرر به عنوان بيعت دوباره ايشان سمينار « لبيك يا امام» برگزار شد كه امام خطاب به اعضاي آن سمينار فرمودند «مسؤولين و فرماندهان ارتش و سپاه بسيج با استفاده از امكانات مادي و معنوي خود با تزلزل سخت و عميق حاكم بر پيكر پوسيده عراق در جبهه هاي جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه فاو به نبرد قهرمانانه خود و مقاومت تا سقوط صداميان ادامه دهند». در همين زمان به طور غير منتظرهاي توازن نظامي در جنگ به نفع ايران تغيير كرد. سپاه كه اولين عمليات مستقل از ارتش را طراحي كرده بود براي اجراي موفق آن نياز به تقوت نيروي انساني پياده نظام داشت كه با اعزام بزرگ سپاهيان محمد (ص) مهيا شد. سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عمليات والفجر هشت كند و طي 75 روز جنگ با ارتش عراق منطقه آزاد شده فاو را حفظ نمايد. پس از آنكه هر دو جبهه ايران و عراق مشغول ترميم ضربات سنگين نبرد دو ماه و نيمه خود بودند سپاه با دومين عمليات بزرگ در منطقه مهران با نام كربلا يك در دو جبهه ابتكار عمل را به دست گرفت و سوار بر جنگ شد. بار ديگر ارتش عراق در لاك دفاعي فرو رفت و همه اندك نيروي باقي مانده خود را براي دفاع در برابر تهاجمات كوچك و منطقهاي ذخيره كرد. 14ـ استراتژي جديد تحميل صلح
بعد از اين بود كه آمريكا در نتيجه جنگ ترديد جبهه كرد. ريچارد نيكسون در كتاب فرصت را در يابيم به صورتي كاملات واضح استراتژي آن روز آمريكا را بيان كردهاست: ايالات متحده نميتـواند از بحرانهاي جاري در خليج فارس خود را دور نگه دارد آنچه امروز جنگ ايران و عراق اتفاق ميافتد بر توانايي ما در دفاع از منطقه در قبال مداخله شوروي در آينده عميقا تأثير ميگذارد. اگر جنگي وجود داشته باشد كه در آن ايالات متحده شكست هيچ يك از دو طرف را نميتوانسته تحمل كند جنگ ايران و عراق است. شكست عراق به سلطه بنيادگرايان ايراني بر كويت و عربستان و سرتاسر منطقه منجر خواهد شد. در اين جنگ ما بايد به دنبال راه حلي باشيم كه صلح بدون پيروزي را به بار آورد هر چند هيچ تصوري درباره توانايي ديپلماتهايمان باري جامه عمل پوشاندن سريع به اين هدف نداريم . ما بايد دوستانمان را در خليج فارس تقويت كنيم.... ما بايد آماده و حاضر باشيم برا ي هر حملهاي عليه ناوهايمان به اقدام تلافي به مثل شديد عليه هدفهاي نظامي و اقتصادي ايران دست بزنيم». واقعا ترديد نيكسون در مورد توانايي ديپلماتهايشان براي تحميل صلح به ايران بسيار هوشمندانه است چرا كه آنان ناتواني خود را در ماجراي سفر مك فارلين به ايران اثبات كردند. اين اقدام آمريكا كه به منظو رختم جنگ بدون تحميل هزينهها و مخاطرات نظامي در بخش كوچكي ا زحاكميت اين كشور طراحي شد پس از شكست آنقدر بر اعتبار بينالمللي ايالات متحده خدشه وارد كرد و آنقدر مناسبات سياسي و بخصوص نظامي ايران را دستخوش تغيير قرار داد كه در تاريخ انقلاب اسلامي از اهميت بسيار ويژهاي برخوردار است. سعي ميشود بدون تفصيلهاي اضافه و آمار و اطلاعات غير لازم در د نياز اين ماجرا و تبعات آن بررسي شود. 2ـ14) ماجراي مك فارلين
جمهوريخواهان محافظه كار آمريكا كه طراحي اين ديپلماسي را بر عهده داشتند تصور ميكردند در شراطي كه ايران براي تجهيز و تغمير سلاح هاي خود كه عموما آمريكايي بودند نياز مبرم به اسلحه و قطعات يدكي ادوات نظامي دارد با فروش مستقيم سلاح به ايران ، زمينه برقراري رابطه و ختم ديپلماتيك جنگ فراهم شدني است. به همين منظور در چهار مرحله محموله هاي سلاح توسط هواپيما به ايران منتقل شد كه به همراه سومين محموله مك فارلين و 3 نفر ديگر با هدايايي مثل انجيل امضا شده به دست ريگان ، كيكي كه به صورت كليد تهيه شده بود و يك اسلحه كمري با گذرنامه ايرلندي به تهران آمدند. وقتي كه موضوع را به اطلاع امام رساندند ايشان مع مذاكره مستقيم كردند و به همين علت چند نفر از نيروهاي امنيتي براي بررسي جوانب امر و كسب اطلاعات با آنها در حدود 3 ساعت ديدار كردند. ايران به همين قدر بسنده كرد و پس از 5 روز هيأت آمريكايي از ايران اخراج شدند. در آمريكا جز عدهاي معدود كسي از اين جريان مطلع نبود و بالطبع از آن سو خبري در اين رابطه مطرح نشده بود در ايران هم نيازي احساس نميشد كه خبر پخش شود چرا كه به قدري ماجرا مشكوك بود كه شايد حتي جمهوري اسلامي متهم به عقبنشيني سياسي و تلاش براي مذاكره ميشد. از طرفي ازدواج بحران تسليحاتي ايران هر چه بود اين سفر ناموفق مقامات آمريكايي حداقل نتيجهاش براي ايران ترميم و تجهيز قواي تسليحاتي جنگ بود. ولي منافق كهنهكار مهدي هاشمي با نفوذي كه در بيت قايم مقام رهبري داشت خبر را به دست آورد و در اختيار رسانههاي خارجي مخالف ايران (اولين باره الشراع لبنان) قرار داد. اين عمل او كه مسلما به منظور ايجاد تفرقه در ميان مسؤولان نظام انجام گرفت با چنان برخورد هوشمندانهاي از سوي امام و مسؤولان درجه يك نظام روبرو شد كه نه تنها توطئه تفرقه را خنثي كرد بلكه به سياست خارجي و اعتبار بينالمللي آمريكا نيز ضربات سختي وارد آورد. پس از مطرح شدن خبر اين سفر آمريكا رسما خبر را تكذيب كرد و شايد از ايران هم توقع همين را داشت اما امام آقاي هاشمي رفسنجاني را مأمور كردند جريان را رسما مطرح كند. ايشان هم به شكل مبسوطي در سخنراني 13 آبان مقابل لانه جاسوسي و خطبه نمازجمعه پايان همان هفته ماجرا را تشريح كرد. اولين نتيجه افشاي اين خبر بر اساس اسناد و مدارك اعتراض رسمي وزارت خارجه ايرلند به آمريكا بود. همچنين علاوه بر دموكراتهاي آمريكا طيف وسيعي از جمهوريخواهان آن كشور به انتقاد از ريگان پرداختند. رسانهها يآن كشور هر روز خبرها و تحليلهاي متعددي عليه اين سياست شكست خورده ارايه ميدادند. نيويورك تايمز نوشت ريگان هيچ گاه تا اين حد زبان بسته و بياعتنا و مغاطهكار ديده نشد و بيبي سي گفت ريگان چهارمين نفري است كه بعد از شاه و كارتر و صدام توسط امام خميني ساقط ميشود. رييس جمهور آمريكا در فشار همه جانبهاي قرار گرفته بود خواستار توقف انتقادات شد و گفت كه به اندازه كافي تي از دولت خود شنيده است. مك فارلين پس از آنكه به اشتباه فاحش خودشان اعتراف كرد طي 2 نوبت در سنا مورد بازجويي قرار گرفت و بعد هم به اتفاق مشاور سياسي ريگان از كار بركنار شدند. با اينكه آمريكاييها در اين ديپلماسي به هيچ يك از اهداف خود دست نيافتند و اعتبار سياسي خوش را هم لكهدار كردند اما در آن روز ريگان يكي از راه هايي را انتخاب كرده بود كه واقعا نفع آمريكا در آن بود ولي در اجراي » موفق نشد. نكسون ميگويد: «اينكه چرا ما در كنار كمك تسليحاتي به عراق به ايران هم كمك كرديم بايد دانست دولت ريگان كار درستي كرد چرا كه ما ميخواستيم در اين جنگ هيچ كدام پيروز نباشند فقط اشتباه ما اين بود كه عراق را بيش از حد نگه داشتن توازن جنگ با ايران مسلح كرديم». كيسينجر هم در همان روزها گفته بود «تلاش رييس جمهور آمريكا در دوستي با ايران قابل ستايش است زيرا ارتباط باايران به نفع آمريكاست» . حداقل منافع آمريكا رد رابطه داشتن با ايران پايان دادن به جنگ بود جنگي كه ديگ رادامه يافتن آ» به صلاح آمريكا نبود به چند علت:
الفـ ايران علبه نسبي پيدا كرهد بود و امكان داشت پيروز شود.
بـ جنگ هزينه زيادي به اقتصاد آمريكا تحميل ميكرد.
ج ـ ايران جنگ را وسيلهاي براي بدست آوردن ا عتبار بينالمللي خوش قرار داده بود و كشورهاي به ظاهر كم اهميت و كوچك دنيا كم كم گرايش به ايران پيدا ميكردند و اين آغاز يك خطر بود.
2ـ14) مواضع امام در قبال مسأله مك فارلين:
حضرت امام در دو جهت به موازات هم در قبال اين مسأله موضعگيري كردند:
1ـ2ـ14) امام اين موضوع را از بركات الهي قلمداد كرده و در عظمت ايران و رسوايي آمريكا فرمودند: «رييس جمهور آمريكا در اين رسوايي بايد عزا بگيرد و كاخ سفيد مبدل به سياه شود ـ اگرچه هميشه بوده است ـ آنهايي كه ميگفتند .. قطع رابطه ميكنيم... امروز معلوم شدكه با عجز و ناله در پيشگاه اين ملت آمدهاند» و بعد در تحليلي زيبا مشكل دنياي غرب را نشناختن نظام جمهوري اسلامي و برخورد كردن با آن بر اساس عرف بينالملل كه آمريكا را ابرقدرتي بيچون و چرا ميشناخت دانستند «آني كه ادعا ميكند كه اگر به من به شوروي رفته بودم رييس شوروي 3 مرتبه ديدن من ميآمد گمان ميكند اينجا هم شوروي است. اينجا كشور اسلام است ... اينجا كشور رسول خداست ... اينجا بسيجي هاي ما و امت ما شرافت دارند بر تمام كاخ نشينهاي عالم و همه كساني كه .... گمان ميكنند كه بايد عالم پيش آنها خاضع باشد».
ادامه دارد....
تهیه و تنظیم کننده : فکه ، منتخب ستارگان آسمانی |