هـ) عملیات بیتالمقدس در سلسله عملیات بزرگ رزمندگان، عملیات بیتالمقدس از جایگاه خاصی برخوردار است که در منطقهای به وسعت 6000 کیلومتر مربع در تاریخ 10/2/1361 آغاز گردید و طی 25 روز در سه مرحله، زمان آن به طول انجامید. و از نتایج ارزشمند آن آزادی شهر بندری خرمشهر، شهر هویزه و پادگان حمید و خارج شدن بخش وسیعی از خاک جنوب کشور اسلامی از تیررس آتش دشمن بود. خبر آزادسازی خرمشهر نهتنها شادی و سرور را در میان اقشار مختلف میهن اسلامی برانگیخت، بلکه بازتاب خارجی آن حاکی از شگفتی و غیر قابل تصور بودن پیروزی بزرگ برای افکار جهانی بوده است؛ چنانکه نشریه اشتوتگار آلمانی در این باره مینویسد: بازپسگیری شهر بندری خرمشهر توسط نیروهای انقلابی (امام) آیت الله خمینی، نتیجه جنگ را بعد از بیست ماه به نفع خود تغییر دادهد. نتیجهای که هیچ کس تصور آن را نمیکرد و میتواند دگرگونیهای شگرفی را در جهان به وجود آورد. اغلب تحلیلگران و کارشناسان علت اصلی پیروزی رزمندگان ایرانی را شور و انگیزه اسلامی و حسّ میهنخواهی دانستند. به عنوان نمونه، تایمز لندن در این باره گزارش داد: در آغاز جنگ برای ارتش عراق تصرف خرمشهر پنج هفته به طول انجامید. در حالی که اکنون برای ایران بازپسگیری آن کمتر از دو روز بوده است. شور و شوق اسلامی با ناسیونالیسم ایرانی موجب شدند که تهاجم عراقیها دفع گردد. رژیم عراق امروز رسماً تأیید نمود که نیروهایش بندر ایرانی خرمشهر را که ایران دیروز ادعا نمود بازپس گرفته، تخلیه نموده است. بغداد در توجیه عقبنشینی که از سلسلهعقبنشینیهای او در ماههای اخیر میباشد، اظهار نمود، وظیفه اصلی عراق در جنگ بیست ماهه وارد آوردن شدیدترین تلفات ممکن بر ایرانیها بوده است که این وظیفه حاصل گردیده است. در حالی که صدام حسین وقتی معاهده 1975 را پاره نمود و سربازانش را به عمق استان نفتی خوزستان ایران فرستاد، گفت: هدف اصلی بازگرداندن حقوقش نامید. البته شاهد تناقضگویی در هر عملیات از سوی دشمن بودهایم، که این حاکی از شتابزدگی و سردرگمی دشمن پس از حملات غافلگیرانه رزمندگان شجاع اسلام بوده است. مهمترین نتایج عملیات بیتالمقدس عبارتند از: 1 ـ تغییر نگرشها و باورهای جهانی نسبت به توانمندی رزمندگان اسلام و اثبات قابلیتهای مبتنی بر خلاقیتها و ابتکار نیروهای ایرانی. 2 ـ شگفتی و حیرتزدگی محافل و افکار جهانی از پتانسیل ایمان، اصل غافلگیری و سرعت عمل رزمندگان اسلام به عنوان رهیافتهای جدید دفاعی. 3 ـ ایجاد نگرانی و وحشت در بین حامیان منطقهای و بینالمللی رژیم عراق که با کمکهای مالی و تسلیحاتی خود به پیروزی عراق امیدوار بودند. 4 ـ تغییر موازنه قدرت در جبهههای نبرد، به طوری که ابتکار عمل آفندی در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت. 5 ـ افزایش اقتدار سیاسی نظام در سطح بینالمللی، به طوری که مسئولین سیاست خارجی، سرفرازانه در محافل و مجامع بینالمللی از حقوق ملت مظلوم ایران دفاع میکردند. 6 ـ واکنش کشورها به بهانه تهدید امنیت در خلیج فارس و اظهار نگرانی از گسترش انقلاب اسلامی در صورت تثبیت نظام جمهوری اسلمی. 7 ـ وادار کردن سازمانهای منطقهای و بینالمللی به موضعگیری بویژه شورای امنیت سازمان ملل که سکوت خود را پس از چندین ماه از آغاز تجاوز شکست و اقدام به صدور قطعنامه نمود. 8 ـ شکست توان سیاسی و نظامی عراق و تردید حامیان او در توانایی نظامی ارتش عراق با وجود حمایتهای مالی و سیاسی و نظامی گسترده. 9 ـ ایجاد سرور و شادمانی یکپارچه در ملت ایران و تقویت وحدت ملی و انگیزه دفاعی در همه آحاد ملت و مسئولین. 10 ـ محدود شدن فعالیت گروهکهای ضد انقلاب و ستون پنجم در داخل، و ناامید شدن از ادامه فعالیتها و احساس ترس از خشم و غرور دینی و ملی مردم. مواضع کشورها بعد از فتح خرمشهر یکی از آثار مهم عملیات بیتالمقدس، واکنش کشورهای منطقه و جهان در برابر پیروزی رزمندگان اسلام است. اگرچه پرداختن به تمامی مواضع کشورها از حوصله این بحث خارج است، اما اشاره به مواضع کشورهایی که خود را در این جنگ بیطرف و یا حتی مخالف رژیم عراق میدانستند، حائز اهمیّت بسیار است. دولت امریکا که در آغاز تجاوز رژیم عراق خود را بیطرف جلوه میداد، بعد از فتح خرمشهر نتوانست خشم و ناراحتی خود را از پیروزیهای رزمندگان اسلام پنهان کند، لذا ژنرال هیگ، وزیر خارجه وقت امریکا در اقدامی شتابزده اعلام کرد: امریکا در برابر هرگونه تغییر اساسی در منطقه خلیج فارس که ناشی از جنگ ایران و عراق باشد، بیتفاوت نخواهد بود. همچنین وزیر خارج امریکا در نطقی بسیار مهم در مقابل شورای روابط خارجی امریکا در شیکاگو اعلام داشت: اینک لحظه اقدام امریکا برای متوقف کردن جنگ ایران و عراق و برقراری صلح در سراسر منطقه فرا رسیدن است. آیا زمانی که صدام حسین هجوم سراسری را به خاک ایران آغاز کرد و بسیاری از شهرهای مرزی ایران را بر سر ساکنین بیدفاع آن خراب کرد و قریب به بیست ماه به تاخت و تاز در سرزمینهای اشغالی ادامه داد، زمان برقراری صلح در منطقه نبوده است؟ آیا داعیه صلحخواهی امریکا پس از عملیات بیتالمقدس نشانه نقض بیطرفی و حمایت از رژیم عراق نیست؟ دکتر عظمی اِلباز مشاور شخصی حسنی مبارک رئیس جمهور مصر هشدار داد: اگر ایرانیها دست به یک هجوم جدی به داخل عراق بزنند، بدون شک درگیری مصر در جنگ را افزایش خواهد داد. همچنین ولیعهد اردن از امریکا خواست تا موضع بیطرفی خود در جنگ ایران و عراق را رها نموده و به خاطر اینکه ایران در جنگ به پیش میرود، از عراق حمایت کند. تسخیر برقآسای بندر حیاتی خرمشهر توسط رزمندگان اسلام، ضربه گیجکنندهای را بر عراق و همه کشورهای متحدش وارد ساخت. به طوری که پس از مدتها خاموشی، تماماً برای نجات صدام حسین به تکافو افتادند و با فشارهای تبلیغی و سیاسی بر ایران خواهان برقراری آتشبس فوری شدند. تا اینکه در فاصلهای بسیار کوتاه دستهای پیدا و پنهان دولتها در حمایت از رژیم متجاوز عراق آشکار شد. امام راحل(س) در این باره میگوید: این صدام که تا حال این قدر ادعا میکرد که من وابستگی به امریکا ندارم و من با اسرائیل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من یک عربی هستم که فقط عربیت را میفهمم و امریکا و فرانسه و دیگران را اصلاً کاری ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد که قضیه چی است، حالا معلوم شد که این مرد، هم امریکایی بوده است، هم اسرائیلی بوده است و هم در غیاب آنها شوروی پست و بند داشته است. مواضع سازمانهای منطقهای و بینالمللی پس از فتح خرمشهر مجامع و سازمانهای منطقهای و بینالمللی سکوت خود را شکستند و تصمیمات گوناگونی را اتخاذ نمودند: شورای همکاری خلیج فارس به ریاست شاهزاده فهد ولیعهد وقت کشور عربستان در تاریخ 9/3/1361 تشکیل جلسه داد و خواهان توقف جنگ شد. ناظران مطلع نیز اظهار کردهاند که مقامات عربستان سعودی در نظر دارند از فرانسه و مقامات این کشور درخواست نمایند تا برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق اقداماتی را آغاز نمایند. سازمان کنفرانس اسلامی نیز با تشکیل کمیته میانجیگری درصدد برآمد که جنگ بین ایران و عراق را متوقف کند، حبیب شطی دبیر کل وقت سازمان کنفرانس اسلامی در این بار میگوید: در ارتباط با جنگ ایران و عراق چهل و سه کشور عضو کنفرانس اسلامی تلاش خواهند کرد که این دو کشور، ملت اسلامی را که بیش از یک سال قبل درگیر یک جنگ خانمانسوز هستند، با یکدیگر آشتی دهند. شورای امنیت سازمان ملل متحد که طبق منشور سازمان مسئولیت دفع تجاوز به کشورها را عهدهدار است، به طور جدی قضیه جنگ ایران و عراق را دنبال نکرده است. اعضای شورای امنیت تنها در جلسه 6 مهر ماه 1359 (28 سپتامبر 1980) تشکیل جلسه داد و به اتفاق آراء قطعنامه 479 را تصویب کرد. به طوری که ملاحظه میشود این قطعنامه با عنوان «وضعیت میان ایران و عراق» با اظهار نگرانی از دو کشور درخواست میکند که از هرگونه کاربرد بیشتر زور خودداری میکنند. جای بسی تعجب است که درخواست عدم استفاده از زور (حتی به صورت مشروع) زمانی مطرح شده است که قسمت اعظمی از غرب و جنوب غربی ایران در اشغال نیروهای عراقی بود و شورا با حکم آتشبس در خاک ایران، از نیروهای متجاوز درخواست نکرده است که به مرزهای بینالمللی بازگردند، بلکه خواسته واقعی شورا آن بود که دولت قربانی تجاوز (ایران) از دفاع مشروع برای دفع تجاوز دست بردارد. این امر خود نقص صریح ماده 51 منشور ملل متحد است. پس از قطعنامه 479 شورای امنیت سازمان ملل به مدت 22 ماه سکوت کرد و این در ایّامی است که رژیم عراق در اوج پیروزی است، امّا پس از عملیات بیتالمقدس، شورای امنیت همصدا با سایر کشورهای متحد عراق برای توقف جنگ سکوت خود را شکست و در پی درخواست کشور اردن و امریکا (دو متحد عراق در جنگ با ایران) تشکیل جلسه داد و در 21/4/1361 (12 ژوئیه 1982) قطعنامه 514 را به اتفاق آرا تصویب کرد. در این قطعنامه برخلاف قطعنامه 479 برای نخستین بار از برقراری آتشبس و عقبنشینی نیروها به مرزهای شناختهشده بینالمللی و تشکیل نیروهای پاسدار صلح و استقرار آنها سخن رفته است و احترام به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی کشورها مورد توجه قرار گرفته است. بدیهی است که این موارد ضرورت داشت که در زمان برتری نیروهای عراقی و اشغال بخشی از مناطق و شهرهای مرزی ایران هم به طور جدی از سوی شورای امنیت سازمان ملل مطرح و تعقیب شود، حال به چه علتی شورای امنیت پس از 22 ماه سکوت به فکر وظایف اولیه و ابتدایی خود افتاده است، جای بسی سؤال و تعجب است. ایران قطعنامه 514 را نپذیرفت، زیرا هنوز تا خواستههای مشروع خویش نظیر: معرفی متجاوز و پرداخت خسارت و تضمین صلح، راه درازی را در پیش رو داشت و قطعنامه 514 هیچ راهکاری را برای تحقق مقاصد مشروع ایران پیشنهاد نکرد. طرح چند سؤال و پاسخ آن سؤالاتی که در این مقطع یعنی بعد از فتح خرمشهر به ذهن میرسد، میتواند مشتمل بر موارد زیر باشد: الف ـ چرا ایران پس از فتح خرمشهر پیشنهاد صلح شورای امنیت را نپذیرفت؟ ب ـ آیا مسؤول ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر ایران نیست؟ ج ـ اینکه گفته میشود امام خمینی خواهان خاتمه دادن به جنگ پس از فتح خرمشهر بود، آیا صحت دارد؟ اگرچه خواننده محترم با مطالعه این کتاب میتواند به پاسخ سؤالات خود برسد، امّا اختصاصاً به دلیل طرح مشخص این سؤالات، بویژه از سوی شبههافکنان به جواب آن میپردازیم: سؤال اول ـ چرا ایران پس از فتح خرمشهر پیشنهاد صلح از سوی کشورها و مجامع بینالمللی را نپذیرفت؟ جمهوری اسلامی ایران از آغاز تجاوز رژیم عراق خواهان صلح بوده است، امّا صلح حقیقی و شرافتمندانه. بدیهی است صلح از نظر حقوق بینالملل باید حاوی مقدمات زیر باشد: ـ دفع آتش تجاوز ـ شناسایی متجاوز ـ تعیین خسارات و تنبیه متجاوز ـ تضمین صلح و بقای آن به کشور مورد تجاوز با توجه به این مقدمات در کلیه نظرها و بیانیههای شخصیتها و رؤسای دولتها و مجامع بینالمللی که هیاهوی صلح و آتشبس بعد از فتح خرمشهر به راه انداختند، تماماً فاقد موارد فوق بودند. شورای امنیت سازمان ملل که بر اساس منشور سازمان در این رابطه مسئول بوده است، در قطعنامه 514 و قطعنامههای بعدی به جای لفظ «منازعه» بین ایران و عراق از کلمه «وضعیت» استفاده میکرد، این دو واژه از نظر حقوق بینالملل تعریف خاص خود را دارند، در اعلان «وضعیت» هیچ مسئولیتی متوجه شورای امنیت سازمان نمیشود، ولی اعلان «منازعه» برای شورای امنیت مسئولیتآور میشد، به همین دلیل از کاربرد واژه «منازعه» در صدور قطعنامهها خودداری میکرد. بنابراین شورایی که دفع مخاصمه بین کشورها را به عهده دارد تا این اندازه که از مسئولیتش طفره میرود. ایران به امید کدام مرجع دیگری دست از دفاع مقدس خود میکشید؟ آیا شعار صلح را بدون توجه به مقدمات و راهکاری عملی آن با آب و تاب مطرح نمودن خیانت به واژه مقدس صلح نیست؟ آیا با این وجود عدم پذیرش صلحفریبان مدعی از سوی ایران کار خردمندانهای نبوده است؟ سؤال دوم: آیا مسئول ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، ایران نیست؟ در جنگ رژیم عراق علیه ایران سه نوع پایان قابل تصور بود، اوّلاً ایران ملغوب و رژیم عراق غالب شود. ثانیاً عراق مغلوب و ایران غالب شود. ثالثاً یک تصمیم بینالمللی جنگ را خاتمه دهد. فرض اوّل تحقیقاً منتفی است، زیرا اگر قرار بود که ایران مغلوب شود، در همان روزهای اول جنگ که غافلگیر شده بود و در اثر درگیری با مشکلات طبیعی بعد از انقلاب آمادگی مقابله با تهاجم گسترده رژیم عراق را نداشت، میبایست از پا درمیآمد، امّا دیدیم که چگونه توانست به طرز معجزهآسایی خود را تجهیز کند و در فاصلهای کوتاه نه تنها تمامی اراضی اشغالی را از دشمن پس بگیرد، بلکه به تعقیب متجاوز در خاک او نیز بپردازد. و از طرفی به فرموده امام راحل(ره) ملتی که با تکیه بر ایمان و اراده الهی میجنگید، شکست در منطق او راه ندارد. در قرآن کریم به همین مضمون آمده است. فرض دوّم اینکه رژیم عراق مغلوب شود، که این فرض هم محققالوقوع نبود، زیرا حامیان و متحدان رژیم عراق به هر قیمتی اجازه شکست رژیم عراق را نمیدادند ودیدیم که در راستای حمایت از او تمامی قوانین بینالمللی را نقض نمیکردند و سلاحهای مخرب میکروبی و شیمیایی را در اختیار او قرار دادند، صدام حسین هم با آرامش خاطر آنها را علیه رزمندگان ما وقیحانه به کار گرفت. فرض سوم تصمیمات بینالمللی بود که تا صدور قطعنامه 598 اقدام به این کار نشده بود. از این رو برابر ماده 51 منشور سازمان ملل متحد کشوری که مورد تجاوز قرار گرفت تا زمانی که شورای امنیت تدابیر اجرایی جهت دفع تجاوز اتخاذ نکند، حق دارد از خود دفاع کند، امّا به محض اینکه شورای امنیت تدابیر لازم را اتخاذ کرد، باید کشور مورد تجاوز از ادامه حملات خودداری کند تا شورای امنیت بتواند با طیب خاطر به فعالیت خود در زمینه شناسایی و تنبیه متجاوز ادامه دهد. از این رو برابر ماده یکم قطعنامه تعریف متجاوز، جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 31 شهریور 1359 از زمین، هوا و دریا مورد تجاوز ارتش عراق قرار گرفت و تا زمان صدور قطعنامه 598 چون تصمیم روشنی از سوی شورای امنیت برای دفع تجاوز اتخاذ نشد، حق داشت از خود دفاع کند و از نظر حقوقی این دفاع حتی در داخل خاک کشور متجاوز مجاز میباشد. امّا قید تعیین مسئول مخاصمه در بند 6 قطعنامه 598 حق دفاع مشروع را از ایران سلب نمود. دقیقاً ملاحظه میکنیم که بعد از این حجم تبلیغات دشمن و حامیان او حول این محور که ایران ناقض حقوق بینالملل است، متمرکز میشود، در حالی که قبل از آن میدانستند دفاع مشروع حق ایران است. بدین ترتیب ایران نه آغازگر جنگ بود و نه مسئولیتی در ادامه آن داشته است، آنچه که مسلم است مسئولین ادامه جنگ به عهده شورای امنیت سازمان ملل است که به خاطر فشار حامیان صدام بویژه امریکا در تصمیمگیری تعلل میورزید کما اینکه اکنون در اجرای مفاد قطعنامه 598 کوتاهی میکند. سؤال سوم: آیا امام خمینی(س) پس از فتح خرمشهر خواهان خاتمه دادن به جنگ بود؟ امام خمینی(س) همواره خواهان پایان دادن به جنگ بود، امّا پایانی که متضمن حقوق ملت مظلوم ایران باشد، امّا از اینکه پس از فتح خرمشهر مصراً خواهان پایان بخشیدن به جنگ بود هیچ مدرک و سندی در دست نیست وانگهی امام راحل(س) در هر کاری به نظر کارشناسان و متخصصان بسیار اهمیت میداد، تحقیقاً اگر نظر فرماندهان و کارشناسان جنگ مبتنی بر ادامه دفاع مقدس بود. امام راحل(ره) همان نظر را میپذیرفتند، و از همه مهمتر لحن سخنان و محتوای رهنمودهای امام خمینی بویژه بعد از فتح خرمشهر گویای صلحی عادلانه بود که از ارکان حقوقی صلح حکایت میکرد. برای مثال معظمله طی سخنانی در جمع گروهی از دانشجویان دانشکده افسری ارتش و مسئولین این دانشکده فرمودند: از اوّل هم صلحطلب بودیم و صلح یکی از اموری است که ما به تبع از اسلام قبول کردی. صلح اسلامی، صلحی که برادر میشوند بعد از صلح، و ما طالب این هستیم. اما صلحی که اصلاً اعتنا نکنند به اینکه جنایت کردند در اینجا و اعتنا نکنند به اینکه غراماتی وارد شده است و باید جبران بکنند، خساراتی وارد شده است و باید جبران بکنند. این اسمش صلح نیست، این اسمش را میتوانیم بگذاریم صلح صدامی. امام راحل(ره) همین منطق را تا پایان جنگ دنبال نمودند و حتی مفاد قطعنامه 598 را که پذیرفتند متضمن صلح واقعی و عادلانه ندانستند، از این جهت پذیرش آن را چون نوشیدن جام زهر دانستند. بخش دوم: وادار کردن مجامع بینالمللی برای تصمیمی عادلانه (استراتژی عدل) جمهوری اسلامی ایران پس از آزادسازی بخش اعظمی از شهرها و مناطق اشغالی از چنگال قوای دشمن، در برابر هیاهوی صلحخواهان و فشار همهجانبه آنان تصمیم گرفت که استراتژی عدل را در پیش گیرد، یعنی مجامع رسمی بینالمللی را که در ایجاد صلح و همزیستی مسالمتآمیز کشورها مسئول هستند، وادار به تصمیمی عادلانه کند که در آن حقوق کشور مورد تجاوز تضمین شود. برای تحقق این هدف مهم عمل به موارد ذیل به عنوان مؤلفههای استراتژی عدل ضروری بود: 1 ـ تثبیت مواضع دفاعی اگرچه رزمندگان اسلام پس از فتح خرمشهر ابتکار عمل در جبههها را به دست گرفتند، امّا تدبیر ضروری و مهم در این مقطع ترسیم هندسه مقاومت بود، یعنی اتخاذ استراتژی دفاعی برای حفظ موازنه قوا در خطوط درگیری. بر اساس این تدبیر دو کار لزوماً باید انجام میشد. اوّل تثبیت مواضع دفاعی یعنی دور کردن دشمن از مواضع رزمندگان و بستن خطوط نفوذی و از همه مهمتر دور کردن آتش سلاحهای سنگین و دوربرد دشمن از مواضع دفاعی رزمندگان که اضلاع خط استوار و هندسه مقاومت را در خاک دشمن طلب میکرد و این از نظر علم استراتژیک نظامی کاملاً پذیرفته شده است که اگر ضلعی از مثلث دفاعی در خاک دشمن واقع شد، ناچاراً باید از خاک او عبور کرد، این قاعده به اعتقاد کارشناسان و ناظران بینالمللی هم در آن شرایط دور از انتظار نبود، چنانکه گفتند: به اعتقاد ناظران بینالمللی ایران در حال حاضر در تدارک حملهای جهت تصرف بصره است که توپخانههای دوربرد این کشور پس از سقوط خرمشهر اقدام به گلولهباران آن نمودهاند. زیرا شهر بصره علاوه بر خطوط مواصلاتی و پشتیبانی دشمن دقیقاً مواضع رزمندگان اسلام را زیر آتش سنگین خود داشت که دور کردن دشمن از این مواضع و خطوط ارتباطی در راستای تدابیر تثبیت مواضع دفاعی ایران بوده است. تصمیم دوم مهلت ندادن به دشمن برای سازماندهی مجدد بود، چرا که بعد از شکست سنگین دشمن در عملیات بیتالمقدس که موجب سردرگمی فرماندهان و مسئولین ارتش عراق شد، تدبیر دفاعی برای ایران حکم میکرد که به دشمن فرصت اندیشیدن و سازماندهی مجدد را ندهد و با استفاده از شور و ذوق و توان دفاعی رزمندگان به نقطه اطمینان و خط استوار دفاعی که امروزه در فنون نظامی جایگاه خاصی دارد برسد. نظریه کارشناسان دفاعی چنین اقداماتی را از سوی ایران قابل پیش بینی و از بدیهیات علوم دفاعی دانستد، بطوریکه لسآنجلس تامیز طی تحلیل کارشناسی در این زمینه گزارش داد: اکنون که سکه بر روی دیگرش قرار دارد، ایران بیش از یک چهارم ارتش عراق را منهم و تسخیر نموده است، نیروی هوایی از لحاظ عملیاتی، آمادگی عراق را تا دو سوم کاهش داده و ظاهراً روحیه ارتش صدام حسین را شکسته است، جاده اصلی به بغداد باز میباشد و نیروهای ایران در مقابل پایتخت عراق از پیروزی و شوق در هیجان میباشند. 2 ـ فعال کردن حرکت دیپلماسی برای وارد کردن مجامع رسمی بینالمللی به تصمیمی عادلانه در مورد تجاوز رژیم عراق علیه ایران فعال کردن حرکت دیپلماسی و جلب توجه محافل سیاسی جهان به قدرت دفاعی ایران ضروری بود. متأسفانه شورای امنیت سازمان ملل که تحت تأثیر قدرتهای بزرگ بود بیتوجه به قدرت دفاعی رزمندگان اسلام همچنان به واکنشهای بازدارنده خود ادامه میداد بطوریکه بفاصله کمتر از دو ماه و نیم پس از صدور قطعنامه 514 مبادرت به صدور قطعنامه 522 اقدام مینماید ادامه مطلب |