سرانجام رئیس جمهوری عراق طی نامه سرگشادهای خطاب به رئیس جمهوری اسلامی ایران، موافقت خود را با پیشنهادهای مندرج در نامه مورخ 17 مرداد 1369 (18 اوت 1990 جناب حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی اعلام کرد. به دلیل اهمیت این نامه عین متن را در ذیل میآوریم: بسمالله الرحمن الرحیم نامه رئیس جمهور عراق جناب آقای علیاکبر هاشمی رفسنجانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با توکل بر خدای قادر متعال و به منظور از میان برداشتن موانع از سر راه و گشودن روابط برادرانه با همه مسلمانان و آن دسته از مسلمانان کشور همسایه ایران که برادری را برمیگزینند، و در جهت ایجاد فضا برای جوشش جدی با تمام مؤمنان در جهت مقابله با نیروهای شرور که بدخواه مسلمانان و امت عرب هستند و به انگیزه دورنگه داشتن عراق و ایران از شانتاژ و ترفندهای نیروهای شرارتطلب بینالمللی و ایادی آنها در منطقه و هماهنگ با روح ابتکار عمل ما که با هدف تحقق صلح همه جانبه و همیشگی در منطقه در تاریخ 12/8/1990 اعلام شد و به منظور گرفتن بهانههای مانع جوشش از کف بهانهجویان متردد و ظنین و به دلیل اینکه هیچ یک از تواناییهای عراق در خارج از میدان نبرد بزرگ بالاسافتده باقی نماند و به جهت بسیج این تواناییها در جهت اهدافی که مسلمانان و اعراب شرافتمند بر حقانیت آنها اتفاق نظر دارند و برای جلوگیری از تداخل سنگرها و دور ساختن گمانها و تردیدها تا اینکه خیراندیشان راه خود را برای برقراری روابط طبیعی میان عراق و ایران بیابند و به عنوان بازده گفتگوهای فیما بین که به طور مستقیم از نخستین نامه ما مورخ 21/4/90 تا آخرین نامه شما مورخ 8/8/90 به طول انجامید و همچنین راه حل نهایی و روشن که هیچ بهانهای برای بهانهجویان باقی نمیگذارد، تصمیمات زیر را اتخاذ نمودیم: 1 ـ با پیشنهاد شما مندرج در نامه جوابیه هشتم اوت 1990 که از آقای سیروس ناصری آن را دریافت کرد و به لزوم مبنی قرار دادن عهدنامه 1975 ناظر میباشد، ضمن مرتبط دانستن آن با اصول مندرج در نامه سیام ژوئیه 1990 ما، بویژه در مورد مبادله اسرا و بندهای 6 و 7 قطعنامه 598 شورای امنیت موافقت میشود. 2 ـ بر اساس بند یک این نامه و مندرجات نامه سیام ژوئیه 1900، ما آمادهایم هیأتی را به تهران اعزام کنیم و یا هیأتی از سوی شما به بغداد سفر کند تا ضمن تهیه موافقتنامههای مربوطه، موجبات امضای آن را در سطحی که مورد توافق قرار میگیرد، فراهم نمایند. 3 ـ به نشانه حسن نیت، ما عقبنشینی خود را از روز جمعه هفدهم اوت 1990 آغاز میکنیم و به جز یک نیروی سمبلیک در کنار مأموران مرزبانی و پلیس که برای انجام مأموریتهای، روزمره در شرایط عادی، باقی میماند؛ نیروهای خود را از مناطق رویاروی شما در طول مرز، فرا خواهیم خواند. 4 ـ مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی که در عراق و ایران در اسارات به سر میبرند و این از طریق مرزهای زمینی و از راه خانقین ـ قصرشیرین و راههای دیگری که مورد توافق قرار میگیرد، صورت خواهد گرفت. ما آغازگر این اقدام خواهیم بود و از روز جمعه 17/8/1990 به آن مبادرت خواهیم کرد. با این تصمیم ما، دیگر همه چیز روشن شده است و بدین ترتیب همه آنچه را که میخواستید و بر آن تکیه میکردید تحقق مییابد و دیگر جز مبادله اسناد اقدامی باقی نمیماند تا با هم از موضع مسؤولیت، نظارهگر واقعی حیات جدیدی سرشار از تعاون در سایه اصول اسلامی باشیم، حقوق یکدیگر را محترم بشمریم و بدین وسیله کسانی را که سعی میکنند از آب گل آلود ماهی بگیرند از سواحل خود دور کنیم و چه بسا در جهاتی همکاری کنیم که در نتیجه آن، خلیج به دریاچه صلح و امنیت و عاری از ناوگانها و نیروهای بیگانه که در کمین ما نشستهاند، مبدل شود. مضافاً اینکه همکاری مزبور میتواند شامل جنبههای دیگر زندگی شود. الله اکبر و لله الحمد. متعاقب آن وزیر امور خارجه ایران مراتب را طی نامهای به استحضار دبیر کل وقت سازمان ملل به شرح رساند: بسمه تعالی نامه رئیس جمهور ایران به دبیر کل جناب آقای خاویرپرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل متحد ـ نیویورک عطف به نامه مورخ 14 اوت 1990 رئیس جمهوری عراق به رئیس جمهوری اسلامی ایران، و اعلام پذیرش پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران در برنامه مورخ 8 اوت 1990 و اعلام تعهد مجدد عراق به عهدنامه مرز دولتی و حسن همجواری 1975، اینک جهت استحضار جناب عالی و ثبت در اسناد سازمان ملل، روند مکاتبات مستقیم را به اطلاع میرساند: 1 ـ از تاریخ 23 آوریل 1990، رئیس جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به نامههای رئیس جمهوری عراق طی نامههایی که به نامه مورخ 8 اوت 1990 منتهی گردید، کلید صلح بین دو کشور را تعهد طرفین به عهدنامه مرز دولتی و حسن همجواری 1975، و قطعنامه 598 شورای امنیت دانسته و از رئیس جمهور عراق خواستار قبول این پیشنهاد شده است. 2 ـ دولت عراق پیشنهاد نمود آقای طارق عزیز، وزیر خارجه عراق، جهت دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران و انجام پارهای مذاکرات عازم ایران شود. رئیس جمهوری ایران اعلام تعهد قلبی به عهدنامه 1975 را شرط انجام سفر ذکر کرد. 3 ـ بنابراین با توجه به اینکه عهدنامه مرزی و حسن همجواری 1975 که بین دو کشور به امضا رسید و در سال 1984 در سازمان ملل متحد ثبت و توزیع گردید و اعتبار آن کماکان محفوظ میباشد، و عراق هم طی نامه 14 اوت 1990 اعتبار آن را مورد تأیید قرار داده است، لذا خواهشمند است دستور فرمایید نیروهای ناظر بر آتشبس سازمان ملل متحد (یونیماگ) جهت نظارت و تأیید عقبنشینی بر مبنای عهدنامه 1975 که براساس اعلام دولت عراق از امروز شروع و ظرف پنج روز خاتمه مییابد، اقدام نمایند. دولت جمهوری اسلامی ایران همچنان تعهد خود را به قطعنامه 598 شورای امنیت اعلام و از جنابعالی دعوت مینماید در کلیه مراحل استقرار صلح بین ایران و عراق بر اساس قطعنامه 598، ایفای نقش و اعمال نظارت بنمایید.» پس از آن، عقبنشینی نیروها و آزادی همزمان اسرا آغاز شد بطوری که اولین گروه 1000 نفره آزادگان ایرانی از تاریخ 26/5/1369 از مرز خسروی واردخاک جمهوری اسلامی ایران شدند، متعاقباً اسرای عراقی به تعداد 1000 نفر از روز 27 مرداد ماه وارد عراق شدند. متعاقباً اسرای عراقی به تعداد 1000 نفر از روز 27 مرداد ماه وارد عراق شدند. نیروهای عراق نیز از کلیه مناطق تحت اشغال به مرزهای زمینی شناخته شده بینالمللی که بر اساس عهدنامه 1975 مشخص بوده عقبنشینی نمودند. این عقبنشینی ظرف مدت 5 روز از تاریخ 17 اوت 1990 انجام گرفت و تکمیل گردید و «یونیماگ» ناظر نظامی سازمان ملل برای ایران و عراق نیز بر روند عقبنشینی نظارت نمود. به هر حال بند یک قطعنامه 598 مبنی بر آتشبس و بند دو، مبنی بر استقرار گروه نظامی ناظر «یونیماگ» و عقبنشینی نیروها به انجام رسید و مأموریت نیروهای نظامی سازمان ملل متحد پایان یافت. در بند سوم که به مبادله اسرار مربوط میباشد مشکلات و موانع حل نشدهای وجود دارد که هنوز دقیقاً این بند از قطعنامه 598 پیاده نشده است. در بند چهارم که به راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه و مورد قبول طرفین ناظر است تقریباً با قبول قرارداد 1975 الجزایر از سوی عراق، مبنای روشنی پیدا کرده است. بند پنجم که به خویشتنداری کشورهای دیگر جهت تسهیل در اجرای قطعنامه 598 مربوط بوده است که کلاً با تجاوز عراق به کویت همه چیز را به نفع ایران تغییر داد. بررسی مسؤولیت مخاصمه و اعلام متجاوز بودن عراق گام بعدی که در راستای بند 6 اجرای قطعنامه صورت گرفت، گزارش دبیرکل سازمان ملل به شورای امنیت پیرامون مسؤولیت عراق در آغاز جنگ علیه ایران است. در جهت اجرای بند شش قطعنامه 598 دبیر کل سازمان ملل متحد در تاریخ 23 مرداد 1370، از ایران و عراق درخواست کرد طی گزارشی نظرهای خود را درباره آغاز جنگ، تا 24 شهریور ماه تسلیم وی نمایند. جمهوری اسلامی ایران گزارش کاملی که تجاوز عراق را به ایران اثبات مینمود در تاریخ 14 شهریور ماه برای دبیر کل ارسال کرد. رژیم عراق نیز گزارش خود را دوم شهریور ماه برای دبیرکل سازمان ملل فرستاد. دبیر کل پس از مطالعه گزارشهای ارسالی ایران و عراق و نیز با دریافت نظرهای گروهی از کارشناسان بیطرف، سرانجام گزارش خود را در این مورد به شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ 18 آذر 1379 به شرح زیر ارسال کرد: 1 ـ در بند 6 از قطعنامه 598 که در تاریخ 20 ژوئیه 1987 تصویب شد، شورای امنیت سازمان ملل از دبیر کل سازمان ملل درخواست کرد که در مشورت با ایران و عراق موضوع احاله بررسی مسؤولیت مخاصمه ایران و عراق را به گروه بیطرفی واگذار کرده است و در اولین فرصت ممکن در جهت اجرای این درخواست، به شورای امنیت گزارش دهد. 2 ـ در طول مذاکرات سه سال گذشته فرصتهای متعددی برای مشورت با طرفین درباره بند 6 داشتهام. این مذاکرات مرا قادر ساخت تا از دیدگاههای متفاوت دو طرف برداشتی داشته باشم، اما به مرحلهای نرسید که به شورای امنیت گزارشی تسلیم کنم. 3 ـ به دنبال تکمیل اجرای بندهای 1 و 2 از قطعنامه 598، تلاش جدیدی برای تحقق دیگر مفاد قطعنامه با هدف تضمین برقراری مجدد صلح میان ایران و عراق بر مبنای طرح جامع صلحی که به وسیله قطعنامه 598 ارائه شده بود، لازم به نظر رسید تا از این طریق به تأمین نیازهای جاری صلح و امنیت در منطقه کمک اساسی شود. بسیاری از اقدامهائی که من برای تشدید تلاشها در جهت اجرای قطعنامه 598 اتخاذ کردم، در گزارش من در این رابطه، به شورای امنیت منعکس شده است (سند شماره 23246). 4 ـ درباره بند 6، عناصری از موضع طرفین پیرامون این بند برای من مشخص بود. با وجود این من از دولتین ایران و عراق در نامه مشابهی به تاریخ 14 اوت 1991 خواستم تا در جامعترین شکل ممکن جزئیات مواضع خود را درباره موضوع مورد بحث این بند به من تسلیم کنند. در همان زمان به منظور دستیابی به کاملترین درک از این موضوع تصمیم گرفتم تا به طور جداگانه با تعدادی از کارشناسان مستقل مشورت کنم. بر اساس پاسخهای 26 اوت 1991 عراق، و 15 سپتامبر 1991 ایران، که به من تسلیم شد و مشورتهایی که قبلاً با دو طرف داشتم کلیه اطلاعات مندرج در اسناد رسمی ملل متحد از شروع مخاصمه و نیز اطلاعاتی که از کارشناسان مستقل به دست آمده است اکنون مایلم که در پرتو بند 6 قطعنامه 598 شورای امنیت گزارش دهم. 5 ـ مسلم است که شروع جنگ ایران وعراق که سالیان دراز به طول انجامید نقض حقوق بینالمللی بود و موارد نقض حقوق بینالمللی موجب مسؤولیت مخاصمه است که موضوع اصلی بند 6 میباشد. آن بخش از موارد نقض مقررات حقوق بینالمللی که در چارچوب بند 6 باید مورد توجه ویژه جامعه جهانی قرار گیرد استفاده غیرقانونی از زور، و عدم احترام به تمامیت ارضی یک کشور عضو سازمان ملل است. 6 ـ پاسخ عراق به نامه مورخ 14 اوت 1991 پاسخی محتوایی نیست. بلکه من ناچارم به توضیحاتی که قبلاً به وسیله عراق ارائه شده است تکیه کنم. این یک واقعیت است که توضیحات عراق برای جامعه بینالمللی قابل قبول و کافی نیست. بنابراین رویداد برجستهای که تحت عنوان موارد نقض در بند 5 این گزارش بدان اشاره کردم همانا حمله 22 سپتامبر 1980 علیه ایران است که براساس منشور ملل متحد، اصول و قوانین شناخته شده بینالمللی به اصول اخلاقی بینالمللی قابل توجیه نیست و موجب مسؤولیت مخاصمه است. 7 ـ حتی اگر قبل از شروع مخاصمه برخی تعرضات از جانب ایران به خاک عراق صورت گرفته باشد، چنین تعرضاتی نمیتواند توجیه کننده تجاوز عراق به ایران باشد، تجاوزی که اشغال مستمر خاک ایران را در طول مخاصمه در پی داشت. این تجاوزی است که ناقض ممنوعیت کاربرد زور است که یکی از اصول حقوق بینالمللی میباشد. 8 ـ از میان موارد متعدد نقض حقوق انسانی که در طول جنگ ایران و عراق رخ داده، سازمان ملل متحد و یا کمیته بینالمللی صلیبسرخ موارد بسیاری را ثبت کردهاند. به عنوان مثال من به درخواست یک و یا دو طرف، در موارد متعددی هیأتهای کارشناسی را برای تحقیق درباره موارد نقض از قبیل استفاده از تسلیحات شیمیایی، حملات به مناطق غیرنظامی، و بدرفتاری با اسرای جنگی، به صحنه نبرد اعزام کردم و نتیجه آن به شورای امنیت گزارش شده و به عنوان سند این شورا انتشار یافته است. با کمال تأسف این گزارشها حاکی است از وجود شواهدی از موارد نقض جدی حقوق انسانی. در یک مورد موظف بودم با تأسف عمیق این یافته کارشناسان را شاهد باشم که سلاح شیمیایی علیه غیرنظامیان ایرانی در منطقهای در نزدیکی یک شهر عاری از هر گونه حفاظت در برابر این حملات، به کار رفته بود. سند شماره 20134/اس شورای امنیت ناخشنودی خود را از این مسأله و محکومیت آن را در قطعنامه 620 مصوبه 26 اکتبر 1988 اعلام کرد. 9 ـ رویدادهای جنگ ایران و عراق که سالیان طولانی در صدر اخبار رسانههای گروهی جهان قرار داشت برای جامعه بینالمللی کاملاً شناخته شده است. همچنین مواضع طرفین که در مواد بسیاری، از اسناد رسمی منعکس شده و انتشار یافته است، بر همگان واضح است. از دیدگاه من به نظر نمیرسد تعقیت بند 6 قطعنامه 598 هدف مفیدی را در بر داشته باشد. در جهت صلح و اجرای قطعنامه 598 به عنوان یک طرح صلح جامع اکنون لازم است روند حل و فصل دنبال شود. در واقع پرداختن به مبنای دقیق روابط صلحآمیز بین دو طرف و همچنین صلح و امنیت در کل منطقه ضرورت فوری دارد. شورای امنیت در سال 1987 در بند هشت قطعنامه 598 روش صحیحی را توصیه کرد که اگر به موقع اجرا شده بود میتوانست منطقه را از فاجعه دیگری که بعداً رخ داد، برهاند. یک نظام روابط همجواری مبنی بر احترام به حقوق بینالمللی، آنگونه که به وسیله شورای امنیت پیشبینی شده است برای تضمین صلح و ثبات آینده منطقه ضروری است. این درخواست شورای امنیت مورد عنایت قرار گیرد. بررسی حقوقی گزارش دبیرکل گزارش دبیر کل سازمان ملل، اقای خاویرپرز دکوئیار، از لحاظ حقوقی به استناد موازین بینالمللی دارای ابعاد مختلفی است که میتوان به شرح ذیل خلاصه کرد: 1 ـ شروع جنگ با ایران نقض حقوق بینالمللی بوده است. 2 ـ عراق از زور استفاده غیرقانونی کرده است. 3 ـ عراق به تمامیت اراضی یک کشور عضو سازمان ملل احترام نگذاشته است. 4 ـ توضیحات عراق برای جامعه بینالمللی قابل قبول و کافی نیست. 5 ـ حمله 22 سپتامبر 1980 عراق علیه ایران بر اساس منشور ملل متحد، اصول و قوانین شناخته شده بینالمللی، و اصول اخلاقی بینالمللی قابل توجیه نیست و برای این کشور مسؤولیت آوراست. 6 ـ حتی اگر فرضاً برخی تعرضات نیز قبل از شروع مخاصمه، از سوی ایران صورت گرفته باشد، این تعرضات نمیتواند توجیه کننده تجاوز عراق به ایران باشد. 7 ـ عراق در طول مخاصمه مستمراً خاک ایران را در اشغال خود داشته است. 8 ـ تجاوز عراق، ناقض ممنوعیت کاربرد زور یکی از اصول آمده حقوق بینالمللی است. 9 ـ عراق در موارد متعدد، حقوق انسانی را در جنگ نقض کرده است که از آن جمله: «بمباران شیمیایی یک منطقه شهری ایرانی (سردشت) است.» بررسی حقوقی گزارش دبیرکل نشان میدهد که وی با استناد دقیق به منشور ملل متحد مقررات حقوق بینالملل و نظرهای کارشناسان مستقل، عراق را متجاوز شناخته است. قطعنامه تعریف تجاوز مجمع عمومی که در 14 دسامبر 1974 (23 آذر 1353) تصویب شده، اقدامات تجاوزکارانه را چنین تعریف میکند: «تهاجم یا حمله نیروهای مسلح یک دولت به سرزمین دولتی دیگر، یا حمله نیروهای مسلح یک دولت به نیروهای مسلح دولت دیگر به بمباران یا استفاده از سلاح علیه دیگری، اعزام دستهها، گروهها، نیروهای نامنظم و یا مزدوران مسلح، توسط و یا از جانب یک دولت به منظور عملیات مسلحانه علیه دولت دیگر.» در ابتدای جنگ تحمیلی، رژیم عراق همه موارد فوقالذکر را مرتکب شد و طبق قطعنامه تعریف تجاوز: «حمله عراق به ایران اقدامی تجاوزکارانه است که آقای دکوئیار نیز بر آن صحه گذاشت. دبیر کل سازمان ملل در گزارش خود ذکر کرد که حمله عراق مخالف منشور ملل متحد بوده است.» ماده دوم و چهارم منشور ملل متحد که مورد استناد دبیر کل قرار گرفته عبارتند از: ـ تمام دولتهای عضو، اختلافات بینالمللی خود را از طریق مسالمت آمیز به نحوی که صلح و امنیت بینالمللی و عدالت به خطر نیفتد حل و فصل خواهند کرد. ـ تمام دولتهای عضو از تهدید و یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی دولت دیگر امتناع خواهند ورزید. بر اساس این دو اصل، عراق به جای توسل به زور، برای حل اختلافات خود با ایران باید به راههای مسالمتآمیز روی میآورد. اما بغداد بر عکس، از زور به طور غیرقانونی علیه ایران استفاده کرد. دبیرکل در بخشی از گزارش خود به نقض مکرر حقوق انسانی در جنگ اشاره میکند و به تلویح و تصریح، بغداد را مسؤول این اقدامات معرفی میکند. اقداماتی که نقض کامل کنوانسیونهای ژنو است. ـ دکوئیار در گزارش خود به نکته جالبی نیز اشاره کرد که همانا اشغال مستمر خاک ایران در جریان هشت سال جنگ تحمیلی است. در حقیقت میتوان از این بخش از گزارش دبیر کل توسعهطلبی بغداد را نیز برداشت کرد. فراموش نباید کرد که صدام حسین در 12 نوامبر 1980 به مطبوعات این کشور گفت ما از وضع خود و نتایج حاصله راضی هستیم و حسابهایمان تا به حال درست درآمده است. نیروهای عراقی در جبهههای به طول 550 کیلومتر در عمق 20 تا 110 کیلومتری در داخل ایران در حال پیشروی هستند و ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمیشویم. طارق عزیز، وزیر خارجه وقت عراق، نیز در هشتمین ماه جنگ گفت وجود 5 ایران کوچک بهتر از یک ایران واحد است. ـ دبیر کل در گزارش خود توضیح داده که پاسخهای عراق به درخواست وی برای تسلیم گزارش حاوی نظرهای این کشور درباره شروع جنگ، محتوایی نبوده است و در حقیقت عراقیها در این مقوله حرف جدی نداشتهاند. ـ سعدون حمادی، وزیر خارجه وقت عراق، در ابتدای جنگ در توجیه تجاوز عراق استدلال کرده، جای تعجب نیست که حکومت عراق خود را از توسل به اصل دفاع از خود برای حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی و بازپس گرفتن اراضیاش با توسل به زور ناگزیر میبیند. با توجه به این امر که حکومت ایران راه را بر کلیه طرق قانونی مسدود کرده، همچنین بر اساس معاهده 1975 الجزایر ادعای دفاع پیشگیرانه و حق دفاع از خود عراق، محلی از اعراب ندارد زیرا این معاهده برای حل اختلافات دو کشور راههای متعددی را برای حل اختلافات دو کشور تعبیه کرده است که البته عراق به هیچ یک از این راهها متوسل نشد. بنابراین اینک که بعد از سالها تأخیر، سازمان ملل رژیم عراق را مسؤول جنگ شناخت، هم بغداد باید در قبال این مسؤولیت پاسخگو باشد و هم اینکه سازمان ملل باید اقدامات مؤثری را در تنبیه متجاوز به کار گیرد تا ریشه تجاوز که خسارات مالی و جانی غیرقابل جبرانی را به منطقه وارد کرده خشکانده شود و الاّ اگر همچون استخوانی در لای زخم همچنان باقی بماند در آینده از گوشهای دیگر نفوذ میکند و این بار قربانیان بیشتری را طلب خواهد کرد. ادامه مطلب |