اطلاعات و عمليات رواني-6

پير سالينجر سخنگوي كاخ سفيد در زمان تهاجم اول امريكا به عراق (جنگ دوم خليج فارس) و اريك لوران روزنامه‌نگار فرانسوي در زمينه فعاليت‌هاي اطلاعاتي امريكا براي به دست آوردن اطلاعات مورد نياز در جنگ خليج فارس نقل مي‌كنند كه سازمان سيا و ضد اطلاعات امريكا ـ با هماهنگي يكديگر ـ براي ارزيابي مجازات‌هاي براي دستيابي به اطلاعات طرح كاملي وضع كرده بودند، آنها به وسيله عكس‌هايي كه از ماهواره‌ها دريافت مي‌كردند، مي‌توانستند تمام تحركات نظامي و غيرنظامي و اوضاع صحنه‌ها و ميدان‌هاي جنگ را ارزيابي كنند. اين فعاليت‌ها به وسيله سازمان ناسا كه در تركيه نيز مراكز استراق سمع دارد و مي‌تواند بخش بزرگي از تماس‌هاي تلفني شبكه مخابرات عراق را ضبط كند، تهيه مي‌شد. جزئيات اخبار، بلافاصله به امريكا فرستاده مي‌شد و مترجمان زبان‌شناس با استناد به لحن و كلام واژه‌هايي كه در تماس‌هاي تلفني داخلي به كار مي‌رفت، مي‌توانستند روحيه و اوضاع مردم عراق را ارزيابي كنند.

دائرتي عقيده دارد تدبير روند رواني در همه جنبه‌هايش متكي به اطلاعات است، بدون اطلاعات جديد درباره امكانات خود و آگاهي واقعي پيرامون اميدها، تمايلات و زمينه‌هاي سياسي، جامعه‌شناسي و فرهنگي مخاطبان عمليات رواني، يك تلاش رواني به احتمال زياد شكست مي‌خورد. هر چه شخص در مورد مخاطباني كه پيام تبليغاتي برايشان ارسال مي‌كند بيشتر بداند، با اطمينان بيشتري بر تمايلات و افكار آنان و در نتيجه الگوهاي رفتاري‌شان تأثير خواهد گذاشت (براي مطالعه بيشتر به شيرازي 1380 مراجعه كنيد).

حسيني (1381) ضمن ارائه مدلي در تبيين چرخه عمليات رواني، ابعاد مختلف كاربرد اطلاعات در طراحي عمليات رواني را تشريح كرده است. طبق اين مدل، اطلاعات مورد نياز براي طراحي چرخه عمليات رواني نه تنها شرايط مخاطب، ابزار و امكانات مناسب براي عمليات رواني را شامل مي‌شود، بلكه براي افزايش دقت اين طراحي و كسب اطلاع از نتايج اقدامات انجام شده، ضروري است از طريق آزمون‌هاي قبل و بعد از عمليات رواني و به كمك منابع و معيارهاي ممكن، اطلاعات لازم را به دست آورد.

طبق نمودار شماره (1) اجراي عمليات رواني معمولاً در بر گيرنده سه دسته اقدامات اساسي به شرح زير است:

1) اقدامات اطلاعاتي و تحقيقاتي.

2) اقدامات طراحي و توليد.

3) انتشار.

بر اين اساس، اولين اقدام بررسي عمومي منطقه هدف، از نظر سياسي، جمعيتي، فرهنگي، اقتصادي و غيره است. اين قبيل اطلاعات معمولاً در دوره زماني طولاني جمع‌آوري مي‌شود. اقدام دوم، اطلاعات جاري است كه براي تحليل و انتخاب گروه خاصي از مخاطبان هدف و تشخيص ميزان قابليت پذيرش، شناسايي عناصر اصلي خبر و ديگر نيازمندي‌هاي اطلاعاتي، انتخاب مضامين و فراهم‌آوردن مبنايي براي تهيه پيام‌هاي ويژه به كار مي‌رود. حاصل مطالعات پايه و اطلاعات جاري، انتخاب آماج (مخاطبان) آزمايشي و تحليل آنها از نظر آسيب‌پذيري‌ها، نگرش‌ها، ميزان القاپذيري و همچنين تجزيه و تحليل رسانه‌اي، تعيين مقاصد رواني و مضامين و نمادهاي تبليغاتي خواهد بود. آنگاه، بايد رسانه‌اي مناسب انتخاب شود؛ رسانه‌اي كه بيشترين استرس و قدرت تأثيرگذاري را با توجه به نوع پيام و ويژگي‌هاي مخاطب و محيط او داشته باشد.

اقدام بعدي، تدوين پيام و مضمون تبليغاتي در قالب يك اثر هنري و محصول ارتباطي است، اين اثر بايد قبل از انتشار بر روي مخاطبان نمونه پيش‌آزمون شود تا نقاط قوت و ضعف احتمالي آن شناسايي و اصلاح شود.

انتشار اثر ارتباطي به وسيله رسانه انتخاب شده، اقدام بعدي را تشكيل مي‌دهد، اما انتشار برنامه تبليغاتي پايان كار عمليات رواني نيست، بلكه سازمان عمليات رواني براي اطمينان از اثربخشي پيام‌هاي منتشر شده خود، بايد به طور مداوم و در هر فرصتي، تأثيرات احتمالي را ارزيابي و با توجه به نتايج ارزيابي كه به صورت بازخور به مراحل قبلي منعكس مي‌شود، جريان عمليات را اصلاح كند. همان طور كه ملاحظه مي‌شود، در تمام مراحل چرخه عمليات رواني ـ قبل، حين و پس از اجراي عمليات رواني ـ اطلاعات نقش تعيين‌كننده‌اي دارد و تنظيم كل عمليات رواني و جزئيات آن، تنها در پرتو اطلاعات امكان‌پذير است (براي مطالعه بيشتر به حسيني 1381مراجعه كنيد).

كنترل اطلاعات در عرصه جنگ نيز از ابعاد ديگر عمليات رواني محسوب مي‌شود. شواهد موجود از حمله اخير امريكا و انگليس به عراق مي‌تواند به خوبي مفهوم اين موضوع را منتقل كند. امريكا و انگليس با تجربه‌ اندوزي از نقش رسانه‌هاي واگرا مثل شبكه الجزيره در جريان تهاجم به افغانستان، تلاش كردند تا با كنترل شديد اخبار و اطلاعات جنگ مزبور و با به كارگيري 600 خبرنگار، از انتشار اطلاعات نامطلوب خود جلوگيري كنند.

پشتوانه اين اقدام را مي‌توان تجربه امريكا در جنگ اول با عراق در جريان در جريان اشغال كويت به حساب آورد، در آن تهاجم نيز، آنها به شدت به كنترل اخبار و اطلاعات جنگ پرداختند. مايكل ديور  مسئول انگاره‌سازي در كابينه ريگان در اين باره گفته بود كه صحنه اصلي عمليات براي جنگ اطلاعاتي، ابتدا تلويزيون و در مرحله دوم رسانه‌هاي نوشتاري بود كه توانستيم اين جبهه را به خوبي كنترل كنيم. باب سيپسچن  گزارشگر نيوزويك نيز در اين باره نوشت: «توفان صحرا، در واقع دو جنگ بود: جنگ متحدين عليه عراق و جنگ نظاميان عليه مطبوعات.» در اين جنگ، رسانه‌هاي غربي با ايجاد سانسور كامل به انگاره‌سازي پرداختند و در طول جنگ به نحوي عمل كردند كه انگار مردم شاهد يك بازي كامپيوتري هستند. امريكايي‌هاي شكست‌ناپذير بي‌آنكه خوني از دماغ حتي يك سرباز آنها جاري شود، مراكز مهم عراق را نابود مي‌كردند و ضمناً حتي يك غيرنظامي عراقي هم آسيب نمي‌ديد، در جريان اين جنگ، رسانه‌ها ملزم به ايجاد محدوديت در انتشار اخبار مربوط به آسيب‌هاي جسمي و رواني نيروهاي مهاجم بودند و به دليل تسلط بر جريان اطلاعات و اطلاع‌رساني جهاني، اين سياست‌ها را به شدت اعمال كردند.

تاریخ و زمان انتشار: دو شنبه 30 اردیبهشت 1392
تهیه و تنظیم: عبدالله خدمتگزار
منبع : رضا شریفی