امام خميني و نگاه نافذ و حقيقت ياب به دفاع مقدس

 

 يكي از رخدادهاي بزرگ تاريخ معاصر كه هيچ گاه روبه فراموشي نمي رود و همواره در بستر زمان و براي همه نسل هاي بشر پيام آور ارزش هاي والاي الهي و الگوي جامعي براي پيروي از جلوه هاي عملي فرهنگ اسلامي در رفتار و عملكردهاي پاك ترين و مقاوم ترين نسل از انسان هاي مومن و مشتاق جهاد در راه خدا مي باشد دفاع مقدس ملت غيور و مسلمان ايران در برابر جنگي ناخواسته و تحميل شده از جانب قدرت هاي استكباري به ايران اسلامي مي باشد.

دفاع مقدس هشت ساله در برابر تعدي رژيم بعثي عراق به سرزمين ايران هم در ميادين رزم و نبرد و در عمليات هاي غرور آفرين رزمندگان اسلام و هم در پشت جبهه و با ايثار و فداكاري هاي بي نظير اقشار مختلف مردم بايد به بررسي و نتيجه گيري درآيد تا نسل جوان ما به آبشخور زلال ارزش هاي نهفته در آن متصل و بهره مند شود. همچنين بايد آثار و بركات دفاع مقدس و تحليل هاي ناصحيحي كه جريان هاي فكري و سياسي مغشوش از آن مي كنند به مداقه گذاشته شود تا از اين رهگذر حقايق و واقعيت هاي دفاع مقدس نمايان گردد.

حضرت امام خميني ديدگاه هاي جامعي درباره دفاع مقدس دارند كه هر كدام از زاويه اي به اين واقعه بزرگ مي نگرند. منشور روحانيت كه پيام تاريخي امام خميني به فقها و علماي اسلام مي باشد در دل خود موضوعات گوناگوني را به تامل مي گذارد كه يكي از آنها جنگ تحميلي و دفاع قهرمانانه در برابر تعدي دشمنان مي باشد. ديدگاه هاي امام در اين منشور درباره دفاع مقدس بخش مهمي از مجموعه ارزشمند انديشه هاي اين رهبر الهي درباره جنگ مي باشد.

حضرت امام خميني ابتدا درباره آثار ارزشمند دفاع مقدس اينگونه اظهار نظر مي كنند : « در جنگ پيروزي از آن ملت ما گرديد و دشمنان در تحميل آن همه خسارات چيزي به دست نياوردند. البته اگر همه علل و اسباب را در اختيار داشتيم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتري مي نگريستيم و مي رسيديم ولي اين بدان معنا نيست كه در هدف اساسي خود كه همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ايم . هر روز ما در جنگ بركتي داشته ايم كه در همه صحنه ها از آن بهره جسته ايم . ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ايم ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ايم ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته ايم ما در جنگ به اين نتيجه رسيده ايم كه بايد روي پاي خودمان بايستيم ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شكستيم ما در جنگ ريشه هاي انقلاب پربار اسلامي مان را محكم كرديم ما در جنگ حس برادري و وطن دوستي را در نهاد يكايك مردمان بارور كرديم ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامي قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال مي توان مبارزه كرد جنگ ما كمك به افغانستان را به دنبال داشت جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت جنگ ما موجب شد كه تمامي سردمداران نظام هاي فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت كنند جنگ ما بيداري پاكستان و هندوستان را به دنبال داشت تنها در جنگ بود كه صنايع نظامي ما از رشد آنچناني برخوردار شد و از همه اينها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابي در پرتو جنگ تحقق يافت » . (۱ )

حضرت امام خميني نگرشي بس زيبا و عميق به دفاع و جنگ دارند كه بر مبناي آن جنگ برخلاف « ظاهر » كه آسيب و زيان دارد در « باطن » آن بركات و رحمت هاي واسعه نهفته است و البته اين به نحوه مقابله يك ملت مسلم با اين پديده مفهوم و مصداق پيدا مي كند كه اگر متزلزل باشند هيچ خير و رحمتي نمي يابند و چنانچه مقاوم و مبارز باشند به خير و رحمت هاي نهفته در دفاع و جنگ نائل مي آيند و ره به نجات و ظفر مي گشايند.

امام خميني جنگ را يك « تحفه الهي » مي دانند و به صراحت اعتراف مي كنند كه ما از اين تحفه الهي غافل بوديم.(۲ )

اين تعبير و عبارت كوتاه و در عين عميق و داراي محتواي غني اشاره به آثار و بركات جنگ دارد كه حضرت امام آنها را بر مي شمرند و از آن جمله اعلام مي كنند : « تنها در جنگ بود كه صنايع نظامي ما از رشد آنچناني برخوردار شد » .

اين اثر و بركت خاص جنگ و دفاع به گونه اي حائز اهميت است كه امام خميني علاوه بر تصريح به آن با عبارت مزبور در « منشور روحانيت » در « وصيت نامه » خويش نيز كه براي امت اسلام و ملت ايران در همه اعصار نگاشته و به يادگار گذاشته اند آن را اين گونه مطرح مي كنند :

 

« ديديم كه بسياري از كارخانه ها و وسايل پيشرفته مثل هواپيماها و ديگر چيزها كه گمان نمي رفت متخصصين ايران قادر به راه انداختن كارخانه ها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوي غرب يا شرق دراز كرده بوديم كه متخصصين آنان اينها را به راه اندازند در اثر محاصره اقتصادي و جنگ تحميلي خود جوانان عزيز ما قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمت هاي ارزان تر عرضه كرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم مي توانيم » . (۳ )

استقبال امام خميني از جنگي كه به طور ناخواسته به ملت ايران تحميل شد و مقابله با آن با پذيرش سختي هايش اجتناب ناپذير بود ريشه در فرهنگ و معارف اصيل اسلامي دارد و از همين رو حضرت امام آن را داراي خير و بركات مي داند و تحفه الهي مي نامد.

جنگ تحميلي از مصاديق بارز رنج و سختي هايي بود كه بر يك ملت فرود آمد كه اگر با نگاه عميق به آن بنگريم به طور طبيعي مقاومت ها و مبارزات و ايثارهاي پايدار و مستمري كه در به ثمر رساندن آن تحمل گرديد ساحل پيروزي را نماياند. اين پيروزي داراي ابعاد گوناگون مي باشد و به مرحله نهايي جنگ محدود نمي شود بلكه در مراحل مختلف آن ما شاهد موفقيت هاي چشمگيري بوده ايم كه نمونه بسيار ارزشمند آن رشد صنايع نظامي ايران و ممكن شدن امور ناممكن در اين عرصه است . به اين ترتيب رنج و مرارت هاي جنگ « نداي بيداري » مي شود در گوش جان و « تازيانه تكامل » مي گردد بر پيكر جامعه و كشوري كه ساليان سال در اثر سيطره قدرت هاي استكباري به ايران و قبضه كردن صنايع نظامي آن با مديريت كارشناسان خارجي به طور كامل وابسته و طفيلي بود و قدرت ابتكار و ساخت ابزار جنگي از او سلب مي گشت .

حضرت امام خميني در كنار رشد صنايع نظامي به ساير جلوه هاي بركات جنگ اشاره مي نمايند : « ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ايم » كه مقصود صدور فرهنگ جامع و رهايي بخشي است كه در متن جنگ وجود دارد و از اسلام اصيل و ارزش هاي والاي آن همچون جهاد ايثار شهامت مقاومت آزادگي استقلال طلبي و مبارزه بي امان با ظلم و جور و تعدي و تجاوز قدرت هاي استكباري مايه مي گيرد كه تهديد كننده هويت ديني و تماميت ارضي كشورهاي اسلامي مي باشند.

« ما در جنگ حس برادري و وطن دوستي را در نهاد يكايك مردمان بارور كرديم « كه به صميمت و وحدت و يكپارچگي عموم مردم اشاره دارد كه براي خدا و در مسير نجات وطن اسلامي به جبهه هاي نبرد هجوم بردند و حماسه هاي بزرگ آفريدند.

« ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامي قدرتها و ابرقدرت ها ساليان سال مي توان مبارزه كرد » كه تصريح به دميدن روحيه مقاومت و پايداري در ملل جهان و منطقه و جرات اعتراض و توان حركت و مبارزه به آنان بخشيدن دارد و فرو ريختن اين باور باطل كه نمي شود در برابر قدرت هاي استكباري ايستادگي و مخالفت نمود.

« جنگ ما موجب شد كه تمامي سردمداران نظام هاي فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت كنند » كه اشاره به واقعيتهاي انكارناپذيري دارد كه در شكل اعترافات مكرر قدرت ها درباره نقش خيره كننده فرهنگ اسلام و مبارزان پرورده شده در اين مكتب دارد كه در رويارويي هاي اعجاب برانگيز با جهان استكبار و مهره هاي سرسپرده آنان متجلي گرديد.

و همين گونه است بركات ديگري چون اثبات مظلوميت خويش و ستم متجاوزان كنار زدن پرده از چهره تزوير جهانخواران شناسايي دوستان و دشمنان شكستن ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب محكم كردن ريشه هاي انقلاب پر بار اسلامي كمك به افغانستان بيداري پاكستان و هندوستان طنين صداي اسلامخواهي اسلام در آفريقا علاقه به اسلام شناسي در كشورهاي جهان و…

حضرت امام خميني سپس تصريح دارند كه : « همه اين ها از بركت خون هاي پاك شهداي عزيز هشت سال نبرد بود همه اينها از تلاش مادران و پدران و مردم عزيز ايران در ده سال مبارزه با آمريكا و غرب و شوروي و شرق نشات گرفت . » (۵ )

حضرت امام خميني پس از معرفي بركات چشمگير جنگ به تحليل هاي سطحي و ناصحيحي اشاره مي كند كه توسط برخي از عناصر و جريان هايي كه هيچ نقشي در دفاع از استقلال و تماميت ارضي كشور نداشتند ارائه مي شود :

« چه كوته نظرند آنهايي كه خيال مي كنند چون ما در جبهه به آرمان نهايي نرسيده ايم پس شهادت و رشادت و ايثار و از خودگذشتگي و صلابت بي فايده است ! » (۶ )

امام خميني پس از اشاره به اين كوته نظري و چشم فرو خوابانيدن بر ارزش هاي جاودان و والاي برخاسته از مجاهدات رزمندگان در جبهه هاي نبرد و ياري رساني هاي اقشار مختلف ملت در پشت جبهه اعلام مي نمايند : « من در اينجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحليل هاي غلط اين روزها رسما معذرت مي خواهم و از خداوند مي خواهم مرا در كنار شهداي جنگ تحميلي بپذيرد. ما در جنگ براي يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم . راستي مگر فراموش كرده ايم كه ما براي اداي تكليف جنگيده ايم و نتيجه فرع آن بوده است . ملت ما تا آن روز كه احساس كرد كه توان و تكليف جنگ دارد به وظيفه خود عمل نمود و خوشا به حال آنان كه تا لحظه آخر هم ترديد ننمودند آن ساعتي هم كه مصلحت بقاي انقلاب را در قبول قطعنامه ديد و گردن نهاد باز به وظيفه عمل كرده است آيا از اينكه به وظيفه خود عمل كرده است نگران باشد نبايد براي رضايت چند ليبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقيده ها به گونه اي غلط عمل كنيم كه حزب الله عزيز احساس كند جمهوري اسلامي دارد از مواضع اصولي اش عدول مي كند… تاخير در رسيدن به همه اهداف دليل نمي شود كه ما از اصول خود عدول كنيم . همه ما مامور به اداي تكليف و وظيفه بوده ايم نه مامور به نتيجه . اگر همه انبيا و معصومين ـ عليهم السلام ـ در زمان و مكان خود مكلف به نتيجه بودند هرگز نمي بايست از فضاي بيشتر از توانايي عمل خود فراتر بروند و سخن بگويند و از اهداف كلي و بلند مدتي كه هرگز در حيات ظاهري آنان جامه عمل نپوشيده است ذكري به ميان آورند. در حالي كه به لطف خداوند بزرگ ملت ما توانسته است در اكثر زمينه هايي كه شعار داده است به موفقيت نائل شود . » (۷ )

حضرت امام خميني در اين بخش از نگاه ژرف خويش به موضوع جنگ و دفاع مقدس ابتدا به تحليل هاي غلط و ليبراليستي از دفاع مقدس اشاره مي نمايند و صاحبان اين تفكرات را به دليل تنگ نظري و برداشت هاي سطحي و قشري از جنگ و ايراد و انتقاد از اينكه چرا آرمان هاي بزرگ و نهايي جنگ جامه عمل به خود نپوشيده است محكوم مي نمايند. نكته اول اينكه اين تحليل ها توسط كساني مطرح مي شود كه نه تنها به حمايت از دين و ياري در صيانت از استقلال وطن در برابر تهاجم دشمنان نپرداختند بلكه حتي با مخالفت هاي ممتد و تند خود آب به آسياب آمريكا و اذنابش ريختند و ملت مسلمان را در تنگناي رنج و سختي هاي ناشي از جنگ تنها گذاشتند. نكته دوم اين كه عناصر مزبور از ليبرال هايي بودند كه تمام اصول انقلاب و نظام را مورد تاخت و تاز قرار دادند و همواره از غرب و آمريكا طرفداري كردند و عملكردهاي غلط آنان باعث شد كه دستشان از تشكيلات نظام اسلامي كوتاه شود و منزوي گردند. حضرت امام در منشور روحانيت اين جريان را معرفي مي نمايند و مخالفت خويش با روي كار آمدن اوليه آنان را اعلام مي كنند و سپس مي فرمايند : « الان هم سخت معتقدم كه آنان به چيزي كمتر از انحراف انقلاب از تمامي اصولش و هر حركت به سوي آمريكاي جهانخوار قناعت نمي كنند در حالي كه در كارهاي ديگر نيز جز حرف و ادعا هنري ندارند. امروز هيچ تاسفي نمي خوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا كه از اول هم نبوده اند. انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان خود را به گروه ها و ليبرال ها مي خوريم … (۸ )

نكته سوم اين كه امام خميني در پاسخ نهايي به اين تحليل هاي غلط « عمل به تكليف » را مطرح مي كنند و « نتيجه » را نسبت به اداي تكليف فرع مي دانند و اين شيوه را نه مختص و محدود به اين زمان كه داراي وسعت تسري در سيره عملي پيامبر اكرم (ص ) و ائمه اطهار (ع ) مي دانند.

در فرهنگ اسلامي « عمل به تكليف الهي » يك « اصل » و « قانون » مهم معرفي مي شود چنان كه خداوند متعال به صراحت به پيامبر اكرم (ص ) مي فرمايد : « فذكر انما انت مذكر لست عليهم بمصيطر »

« اي رسول ما تو خلق را (با حكمت هاي الهي ) به سوي حق متذكر ساز كه وظيفه و تكليف تو غير از اين نيست و تو مسلط و توانا بر (تبديل كفر آنان به ايمان ) نمي باشي . » (۹ )

اين آيه شريفه به وضوح موضوع « تكليف » و اين كه پيامبر اكرم (ص ) موظف به اداي آن در تذكر دادن است و هرگز مامور به نتيجه نمي باشد را مطرح مي نمايد و به اين وسيله اين « اصل » را به صورت « عام » به همه رهبران الهي در تمام اعصار در مواجهات و تعاملات و مبارزاتي كه در مسير دفاع از دين و اجراي حق و مقابله با باطل انجام مي دهند تعميم مي دهد. البته اصل عمل به تكليف نافي مطرح كردن و تعقيب آرمان هاي والا كه تحقق آنها گاهي با موانع بزرگ روبرو مي شود نيست چنان كه امام خميني اشاره كردند انبياي الهي و معصومين (ع ) گاهي از فضاي بيشتر از توانايي عملي خود فراتر مي رفتند و اهداف بلند مدتي را مطرح مي نمودند. در متون فرهنگ و معارف اسلامي نيز ضمن تصريح قرآن به عمل براساس وسع و به صورت تكليف (۱۰ ) و نيز نهي ائمه دين (ع ) از عمل خارج از توان و تكليف (۱۱ ) در عين حال همچنان كه مستندات تاريخي اثبات مي كند آرمان هاي والا و اهداف بلندي توسط پيشوايان اسلام مطرح گرديده كه همچون جنگ تحميلي عراق بر ايران به مانعي همچون ناچاري از پذيرش قطعنامه مواجه شده است .

صلح حديبيه كه بين پيامبر اكرم (ص ) و كفار مكه منعقد گرديد و نيز صلح امام حسن (ع ) با معاويه از مصاديق موضوع مزبور مي باشند.

به اين ترتيب حضرت امام خميني با نگاهي نافذ و حقيقت ياب ضمن تصريح به آثار و بركات بزرگ معنوي اجتماعي سياسي نظامي صنعتي و فرا منطقه اي و حتي جهاني جنگ و نيز ضمن اين كه بيشتر اهداف دفاع در برابر دشمن را كه حفظ دين و استقلال و تماميت ارضي كشور از محوري ترين آنهاست تحقق يافته مي دانند نرسيدن به آرمان هاي فراتر از فضاي توانايي را به صورت « نتيجه برتر » به دليل اين كه ملت مسلمان موظف به « عمل به تكليف » بود و نه مامور به رسيدن به نتيجه برتر شبيه به سيره عملي پيامبر اكرم (ص ) و ائمه اطهار (ع ) و كاملا مشروع و معقول معرفي مي نمايند و تحليل هاي قشري و سطحي را نتيجه فقدان شناخت لازم نسبت به تعاليم دين و سيره پيشوايان اسلام مي دانند.

پاورقي :

۱ ـ صحيفه امام موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ج ۲۱ ص ۲۸۳۲ ـ مراجعه شود به وصيت نامه الهي ـ سياسي امام خميني موسسه تنظيم و نشر آثار امام ص ۵۹

۳ ـ وصيت نامه الهي ـ سياسي امام خميني ص ۳۹

۴ ـ قرآن كريم سوره بلد (۹۰ ) آيه ۴

۵ ـ صحيفه امام ج ۲۱ ص ۲۸۴

۶ ـ همان منبع

۷ ـ همان منبع ص ۲۸۴ و ۲۸۵

۸ ـ همان منبع ص ۲۸۶ و ۲۸۷

۹ ـ سوره غاشيه (۸۸ ) آيات ۲۱ و ۲۲

۱۰ ـ سوره يقره (۲ ) آيه ۲۸۶

۱۱ ـ ميزان الحكمه به كوشش محمدي ري شهري نشر دارالحديث ج ۱۱ ص ۵۲۲۷

تاریخ و زمان انتشار: دو شنبه 30 اردیبهشت 1392
تهیه و تنظیم: عبدالله خدمتگزار
منبع : پایداری